زلزله تحریم‌ ها : چگونه آمریکا امپراتوری بزرگ سیگار برگ جهان را در هم کوبید

در این مقاله می خوانید :

زلزله تحریم‌ ها : چگونه آمریکا امپراتوری بزرگ سیگار برگ جهان را در هم کوبید

زلزله تحریم‌ ها : چگونه آمریکا امپراتوری بزرگ سیگار برگ جهان را در هم کوبید

مقدمه: افسانه‌ای که در آستانه تحقق بود

در جهان لوکس و پر زرق و برق سیگار برگ، کمتر نامی به اندازه «کوبا» دارای قداست و هیبت است. سیگارهای برگ کوبایی، که از خاک حاصلخیز و آب و هوای بی‌نظیر جزیره سرچشمه می‌گیرند، قرن‌هاست که نماد شکوه، هنر و تجربه‌ای بی‌بدیل برای عاشقان این دنیا به شمار می‌روند. آن‌ها نه تنها یک محصول، بلکه یک میراث فرهنگی، یک دیپلماسی خاموش و یک میوه ممنوعه برای بزرگترین بازار مصرف جهان، ایالات متحده آمریکا، بوده‌اند.

برای دهه‌ها، یک رابطه پیچیده و سودآور میان شرکت آمریکایی «آلتادیس» (Altadis U.S.A.) و شرکت دولتی کوبایی «هابانوس» (Habanos S.A.)، بازوی تجاری انحصاری سیگار های برگ کوبا ، شکل گرفته بود. این سرمایه‌گذاری مشترک (Joint Venture)، نه تنها یک همکاری تجاری ساده، بلکه یک استراتژی بلندمدت برای روزی بود که شاید تحریم‌های چندین دهه آمریکا علیه کوبا برداشته شود. این اتحاد، به نوعی «پوزیشن استقرار» برای تسخیر «نهنگ سفید» بازار سیگار برگ جهان بود؛ بازاری که پتانسیل آن تا چندین میلیارد دلار تخمین زده می‌شود.

اما در یک روز معمولی تابستان، زمین زیر پای این امپراتوری چند میلیارد دلاری به لرزه درآمد. نه به دلیل یک بحران اقتصادی جهانی، نه به دلیل یک تغییر در ذائقه مصرف‌کنندگان، بلکه به دلیل یک اقدام سیاسی از واشنگتن. تحریم‌های جدید وزارت خزانه‌داری آمریکا، که با دقتی جراحی‌گونه اما تأثیری بمب‌مانند طراحی شده بود، مستقیماً قلب این اتحاد را هدف قرار داد و در کمال ناباوری، بزرگترین و موفق‌ترین کسب‌وکار سیگار برگ پریمیوم جهان را به دو نیم کرد.

این مقاله به کالبدشکافی این رویداد تاریخی می‌پردازد. ما از ریشه‌های این سرمایه‌گذاری مشترک، آناتومی قدرتمند آن و استراتژی‌های پشت پرده آن شروع می‌کنیم.

سپس به عمق ابزارهای ژئوپلیتیکی، یعنی تحریم‌های فرامرزی و قانون هلمز-برتون، می‌رویم و نشان می‌دهیم چگونه این ابزارها به یک شمشیر داموکلس برای شرکت‌های چندملیتی تبدیل شده‌اند. در ادامه، فرآیند فروپاشی این امپراتوری را قدم به قدم دنبال کرده و پیامدهای ویرانگر آن برای هر دو طرف و کل صنعت جهانی سیگار برگ را تحلیل می‌کنیم. در نهایت، به این پرسش می‌پردازیم که پس از این زلزله، نقشه جهان سیگار برگ چگونه خواهد بود و چه درس‌هایی برای کسب‌وکارهای دیگر در دنیای پرتلاطم امروز وجود دارد. این داستان، فراتر از دود و خاکستر، روایتی از تقابل قدرت تجارت و قدرت سیاست در عصر جهانی شدن است.

فصل اول: کالبدشکاسی یک غول – آناتومی سرمایه‌گذاری مشترک آلتادیس و هابانوس

برای درک ابعاد فاجعه، ابتدا باید عظمت و پیچیدگی سازه‌ای را که فرو ریخت، به خوبی شناخت. همکاری میان آلتادیس و هابانوس، یک قرارداد ساده توزیع نبود؛ بلکه یک اکوسیستم استراتژیک بود که برای بیش از دو دهه، سلطه بی‌چون و چرای سیگارهای برگ کوبایی بر بازارهای جهانی (به جز آمریکا) را تضمین می‌کرد.

ریشه‌های اتحاد: یک معامله قرن

داستان به سال ۲۰۰۰ بازمی‌گردد. در آن زمان، «آلتادیس»، یک غول تنباکوی اروپایی که خود از ادغام شرکت‌های فرانسوی «سیتا» (Seita) و اسپانیایی «تاباکالرا» (Tabacalera) متولد شده بود، یک قدم بلند و جسورانه برداشت. این شرکت ۵۰٪ از «کورپوراسیون هابانوس» (Corporación Habanos)، شرکت مادر هابانوس اس.آ، را خریداری کرد. ۵۰٪ دیگر در اختیار دولت کوبا بود. این معامله، آلتادیس را به شریک اصلی و عمده‌ترین سهام‌دار خارجی در صنعت مقدس سیگار برگ کوبا تبدیل کرد.

این سرمایه‌گذاری، تنها برای کنترل برند نبود. آلتادیس به شبکه توزیع جهانی، دانش فنی در زمینه بازاریابی و بسته‌بندی مدرن، و مهم‌تر از همه، سرمایه لازم برای نوسازی کارخانه‌های تولید سیگار در کوبا دست یافت. در مقابل، هابانوس به دسترسی به بازارهای کلیدی اروپا، آسیا و آمریکای لاتین از طریق ماشین بازاریابی و توزیع قدرتمند آلتادیس دست پیدا کرد. این یک سندروم برد-برد کلاسیک بود.

معماری کسب‌وکار: تقسیم جهان

نکته کلیدی و در عین حال پیچیده در ساختار این همکاری، نحوه تقسیم بازارهای جغرافیایی بود. این تقسیم‌بندی، اهمیت استراتژیک بازار آمریکا را برجسته می‌کرد:

۱. آلتادیس بین‌الملل (Altadis International):

این بخش، مسئولیت توزیع سیگارهای برگ کوبایی در سراسر جهان را به عهده داشت، به جز چند بازار انحصاری که هابانوس مستقیماً مدیریت می‌کرد. این بخش، موتور درآمدزایی فعلی سرمایه‌گذاری مشترک بود و سالانه میلیون‌ها جعبه سیگار از برندهای افسانه‌ای مانند کوهیبا (Cohiba)، مونته‌کریستو (Montecristo)، پارتاگاس (Partagás) و رومئو ی ژولیتا (Romeo y Julieta) را به خرده‌فروشان در سراسر جهان می‌رساند.

۲. آلتادیس آمریکا (Altadis U.S.A.):

این شرکت، که زیرمجموعه «ایمپریال برندز» (Imperial Brands)، مالک بریتانیایی آلتادیس، بود، نقشی کاملاً متفاوت و آینده‌نگرانه داشت. به دلیل تحریم‌های تجاری آمریکا علیه کوبا، آلتادیس آمریکا نمی‌توانست حتی یک سیگار برگ کوبایی را وارد یا به فروش برساند. اما این شرکت در چارچوب سرمایه‌گذاری مشترک، حق انحصاری توزیع آینده سیگارهای کوبایی در بازار آمریکا را در اختیار داشت.

این بخش دوم، گوهر واقعی این معامله بود. آلتادیس آمریکا در واقع یک «پرچمدار در بند» بود. این شرکت سالانه هزینه‌های هنگفتی را برای حفظ این حق انحصاری می‌پرداخت، بدون اینکه هیچ درآمدی از آن کسب کند. این یک شرط‌بندی استراتژیک بلندمدت بود: اگر روزی دیوار تحریم‌ها فرو بریزد، آلتادیس آمریکا تنها شرکتی خواهد بود که می‌تواند فوراً شبکه توزیع عظیم خود را در آمریکا برای عرضه سیگارهای کوبایی به کار گیرد و از این «طوفان تقاضا» سود کلان ببرد. این حق، ارزشی غیرقابل تصور داشت و آلتادیس را از تمام رقبا متمایز می‌کرد.

خزانه‌داری طلایی: سودآوری و قدرت

این سرمایه‌گذاری مشترک، برای هر دو طرف یک «خزانه‌داری طلایی» بود. برای کوبا، منبع اصلی ارزآوری خارجی بود که اقتصاد شکننده کشور به آن وابسته بود. برای آلتادیس/ایمپریال برندز، یکی از سودآورترین بخش‌های پورتفولیوی تنباکوی خود بود که سودهای حاشیه‌ای بسیار بالایی داشت. برندهای کوبایی با قیمت‌های پریمیوم و تقاضای همیشگی، یک جریان نقدی پایدار و قابل پیش‌بینی را فراهم می‌کردند.

این اتحاد موفقیت‌آمیز، به هابانوس اجازه داد تا به یک برند جهانی لوکس تبدیل شود و فراتر از یک محصول صرفاً «کوبایی» عمل کند. کمپین‌های بازاریابی شیک، رویدادهای انحصاری برای علاقه‌مندان (Habanos Festivals) و بسته‌بندی‌های مدرن، همگی با تخصص آلتادیس انجام می‌شد و به افزایش شهرت و قیمت این محصولات کمک می‌کرد.

در نتیجه، این سرمایه‌گذاری مشترک، یک اکوسیستم پایدار و خودبسنده ایجاد کرده بود که در آن، هر یک از طرفین به نیازهای دیگری پاسخ می‌داد و قدرت و ثروتشان را چند برابر می‌کرد. اما این اکوسیستم، بر یک فرض کلیدی بنا شده بود: ثبات نسبی روابط ژئوپلیتیک و به‌ویژه، عدم تشدید فعالانه تحریم‌های آمریکا علیه شرکای تجاری بین‌المللی. این فرض، در تابستان سال ۲۰۱۹، به طرز فاجعه‌ای اشتباه از آب درآمد.

بیشتر بخوانید:   ‎سیگاربرگ نیکاراگوئه اولیوا سری O

فصل دوم: شمشیر داموکلس – تحریم‌های آمریکا و قانون هلمز-برتون

برای درک چرایی ضربه ناگهانی، باید به یکی از پیچیده‌ترین و بحث‌برانگیزترین ابزارهای سیاست خارجی آمریکا یعنی تحریم‌های فرامرزی (Extraterritorial Sanctions) و به طور خاص، قانون «هلمز-برتون» (Helms-Burton Act) پرداخت. این قوانین، مانند شمشیری داموکلس، سال‌ها بالای سر شرکت‌های چندملیتی که با کوبا کار می‌کردند آویزان بود و بالاخره در سال ۲۰۱۹ فرود آمد.

تاریخچه تحریم: از انقلاب تا محاصره اقتصادی

تحریم‌های اقتصادی آمریکا علیه کوبا، ریشه در انقلاب ۱۹۵۹ و روی کار آمدن فیدل کاسترو دارد. با ملی شدن دارایی‌های شرکت‌های آمریکایی (از جمله کارخانه‌های تنباکوی غول‌پیکری مانند H. Upmann)، واشنگتن تحریم‌های تجاری را آغاز کرد. این تحریم‌ها در طول دهه‌ها، به‌ویژه پس از بحران موشکی کوبا، شدیدتر و جامع‌تر شد و در نهایت به یکی از طولانی‌ترین و جامع‌ترین رژیم‌های تحریمی در تاریخ مدرن تبدیل گردید.

هدف این تحریم‌ها، فشار اقتصادی برای ایجاد تغییر در سیستم سیاسی کوبا بود. با این حال، برای سالیان متمادی، یک نقطه ضعف بزرگ در این تحریم‌ها وجود داشت: آن‌ها عمدتاً شرکت‌های آمریکایی را هدف قرار می‌دادند و شرکت‌های اروپایی، آسیایی و کانادایی می‌توانستند با آزادی نسبتاً کاملی با کوبا تجارت کنند.

ورود قانون هلمز-برتون: تسلیح کردن تحریم‌ها

در سال ۱۹۹۶، کنگره آمریکا قانون «دموکراسی و همبستگی کوبا» را تصویب کرد که به نام سناتورهای جسی هلمز و دن برتون مشهور شد. این قانون، بازی را به کلی تغییر داد. هدف اصلی قانون هلمز-برتون، جلوگیری از سرمایه‌گذاری خارجی در دارایی‌های مصادره شده آمریکاییان در کوبا بود. این قانون دارای چند عنوان کلیدی بود، اما مهم‌ترین آن‌ها عنوان سوم (Title III) بود.

عنوان سوم قانون هلمز-برتون: اهرم فشار نهایی

عنوان سوم، این اختیار را به شهروندان آمریکایی می‌داد که از شرکت‌هایی که در دارایی‌های مصادره شده توسط دولت کوبا «معامله» (Trafficking) می‌کنند، شکایت کنند و خسارت دریافت کنند. این دارایی‌ها شامل همه چیز می‌شد: از هتل‌ها و کارخانه‌ها گرفته تا مزارع نیشکر و… کارخانه‌های تولید سیگار برگ که پس از انقلاب ملی شده بودند، نیز دقیقاً در این دسته قرار می‌گرفتند.

با این حال، از سال ۱۹۹۶، تمام رؤسای جمهور آمریکا (از هر دو حزب)، به صورت خودکار و هر شش ماه یک‌بار، اجرای عنوان سوم را به حالت تعلیق درمی‌آوردند. دلیل این تعلیق، جلوگیری از ایجاد تنش دیپلماتیک شدید با متحدان کلیدی آمریکا در اروپا و کانادا بود که این قانون را نقض حاکمیت بین‌المللی و مداخله در تجارت آزاد می‌دانستند.

چرخش در سیاست ترامپ: فعال کردن شمشیر

در آوریل ۲۰۱۹، دولت دونالد ترامپ، این سنت چندین دهه را شکست و اعلام کرد که دیگر تعلیق عنوان سوم قانون هلمز-برتون را تمدید نخواهد کرد. این تصمیم، یک بمب ژئوپلیتیکی بود. ناگهان، هر شرکت خارجی که با هابانوس کار می‌کرد، در معرض خطر پیگرد قانونی در سیستم قضایی آمریکا قرار گرفت. یک شرکت اروپایی مانند آلتادیس که ۵۰٪ از سهام هابانوس را در اختیار داشت، مستقیماً در خط مقدم این تهدید قرار گرفت.

این اقدام، پیام روشنی داشت: دیگر جایی برای شراکت با رژیم کوبا وجود ندارد. این فقط یک تهدید نبود؛ یک واقعیت قانونی بود که می‌توانست شرکت‌ها را از سیستم مالی آمریکا قطع کند، دارایی‌هایشان در آمریکا را مسدود کند و آن‌ها را با جریمه‌های میلیارد دلاری روبرو سازد.

OFAC
و لیست SDN :
حکم اعدام اقتصادی

در ادامه همین مسیر، در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۹، دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری آمریکا (OFAC) گامی فراتر گذاشت و «کورپوراسیون هابانوس» و زیرمجموعه آن «هابانوس اس.آ» را به فهرست شهروندان و گروه‌های ویژه
(SDN – Specially Designated Nationals)
افزود.

ورود نام یک شرکت به لیست SDN، تقریباً به معنای حکم اعدام اقتصادی آن است. این کار، تمام دارایی‌های آن شرکت تحت حوزه قضایی آمریکا را مسدود می‌کند و به طور مؤثر هرگونه معامله با آن را برای شهروندان و شرکت‌های آمریکایی غیرقانونی می‌سازد. اما قدرت اصلی این لیست در ماهیت «فرامرزی» آن است. از آنجایی که دلار آمریکا، پول اصلی تجارت جهانی است و سیستم بانکی آمریکا ستون فقرات نقل و انتقالات مالی جهانی است، تقریباً هر بانک و شرکت بزرگ بین‌المللی برای اجتناب از خطر قطع شدن از سیستم مالی آمریکا، از هرگونه تعامل با یک شرکت در لیست SDN خودداری می‌کند.

این یعنی آلتادیس آمریکا، یک شرکت ثبت‌شده در فلوریدا، نمی‌توانست حتی به صورت نمادین با شریک ۵۰٪ خود در کوبا، یعنی هابانوس، در ارتباط باشد. ادامه این رابطه، نه تنها غیرقانونی، بلکه یک خودکشی اقتصادی برای آلتادیس و شرکت مادرش، ایمپریال برندز، بود. شمشیر داموکلس بالای سرشان فرود آمده بود.

فصل سوم: روزی که موسیقی متوقف شد – فرآیند فروپاشی امپراتوری

اعلام لیست سیاه OFAC، مانند یک جرقه در انبار باروت بود. این جرقه، فرآیند سریع و دردناک فروپاشی یک امپراتوری تجاری را که بیش از بیست سال برای ساختنش زمان صرف شده بود، آغاز کرد. این فصل، روایت قدم به قدم این فروپاشی است.

لحظه حقیقت: دوراهی مرگبار برای آلتادیس

برای مدیران ارشد آلتادیس آمریکا و ایمپریال برندز، لحظه‌ای سرنوشت‌ساز فرا رسیده بود. آن‌ها با یک دوراهی استراتژیک و قانونی بی‌سابقه روبرو بودند:

* گزینه اول: ادامه همکاری با هابانوس.

این گزینه به معنای نادیده گرفتن قوانین ایالات متحده بود. عواقب آن می‌توانست شامل جریمه‌های سنگین مالی، پیگرد قانونی مدیران ارشد، و مهم‌تر از همه، قطع کامل دسترسی ایمپریال برندز به بازار مالی و تجاری آمریکا باشد. این یک ریسک وجودی بود که هیچ هیئت مدیره‌ای حاضر به پذیرش آن نبود.

* گزینه دوم: قطع فوری تمام روابط با هابانوس.

این گزینه، تنها مسیر قانونی و منطقی بود. اما بهایی سنگین داشت. این به معنای پایان یک سرمایه‌گذاری مشترک بسیار سودآور، از دست دادن حق انحصاری آینده در بازار آمریکا، و نوشتن زیان‌های هنگفت در ترازنامه مالی شرکت بود.

تصمیم، هرچند سخت، اما واضح بود. آلتادیس آمریکا مجبور شد فوراً تمام تعاملات تجاری، مالی و حتی ارتباطی خود با هابانوس و کورپوراسیون هابانوس را قطع کند. بیانیه‌های رسمی هر دو طرف، سعی در نمایشی «دوستانه و متقابل» داشتند، اما در پس این کلمات رسمی، یک واقعیت تلخ و اجباری نهفته بود: یک اتحاد استراتژیک به دست نیروی سیاسی از هم گسسته بود.

بیشتر بخوانید:  نگهداری مناسب سیگار

رسماً اعلام جدایی: پایان یک دوران

در ماه‌های پس از تحریم، مذاکراتی برای مدیریت فرآیند جدایی انجام شد. نهایتاً، در اواخر سال ۲۰۱۹ و اوایل ۲۰۲۰، هر دو طرف به طور رسمی پایان سرمایه‌گذاری مشترک خود را اعلام کردند. این اعلامیه، صرفاً یک فرم بود؛ زیرا این رابطه از لحظه قرار گرفتن نام هابانوس در لیست SDN، از نظر عملی مرده بود.

این پایان، تأثیرات فوری و ملموسی داشت. تمام قراردادهای توزیع، پروژه‌های مشترک بازاریابی و برنامه‌های بلندپروازانه برای آینده، یک‌شبه لغو شدند. تیم‌های حقوقی و مالی دو شرکت، بی‌وقفه برای جدایی دارایی‌ها، حل و فصل مسائل مالی و کاهش آسیب‌های ناشی از این طلاق اجباری کار می‌کردند.

زیان‌های مالی: رقم‌های تکان‌دهنده در ترازنامه

آموزش‌های گران این درس ژئوپلیتیک، در گزارش‌های مالی ایمپریال برندز منعکس شد. این شرکت بریتانیایی، مجبور شد یک هزینه غیرنقدی عظیم به مبلغ ۹۰ میلیون دلار برای خارج کردن سرمایه‌گذاری خود از کورپوراسیون هابانوس ثبت کند. این رقم، زیان ناشی از ارزش‌گذاری مجدد و پایان یافتن سهم ۵۰٪ شرکت در این سرمایه‌گذاری مشترک بود.

این ۹۰ میلیون دلار، فقط هزینه مستقیم نبود. این رقم، نمایانگر از دست رفتن دهه‌ها سرمایه‌گذاری استراتژیک، از دست رفتن پتانسیل عظیم بازار آمریکا در آینده، و کاهش سودآوری یکی از بخش‌های کلیدی پورتفولیوی شرکت بود. برای سرمایه‌گذاران، این یک زنگ خطر بود که نشان می‌داد ریسک‌های ژئوپلیتیکی دیگر یک مفهوم انتزاعی در کتاب‌های درسی نیستند، بلکه می‌توانند به طور مستقیم و ناگهانی به ارزش سهام یک شرکت آسیب بزنند.

از طرف دیگر، هابانوس نیز شریک اصلی و قدرتمند خود را که به آن دسترسی به بازارهای جهانی را می‌داد، از دست داد. با وجود اینکه هابانوس همچنان مالک برندهای افسانه‌ای بود، اما ماشین توزیع و بازاریابی آن که به صورت حرفه‌ای توسط آلتادیس اداره می‌شد، از کار افتاده بود. آن‌ها اکنون باید از ابتدا، شرکای جدیدی برای پوشش دادن خلأ ایجاد شده توسط آلتادیس پیدا می‌کردند؛ کاری که در دنیای پیچیده و پر رقابت امروز، بسیار دشوار و زمان‌بر است.

موسیقی برای امپراتوری سیگار برگ جهان، دست‌کم برای مدتی، متوقف شده بود.

زلزله تحریم‌ ها : چگونه آمریکا امپراتوری بزرگ سیگار برگ جهان را در هم کوبید زلزله تحریم‌ ها : چگونه آمریکا امپراتوری بزرگ سیگار برگ جهان را در هم کوبید زلزله تحریم‌ ها : چگونه آمریکا امپراتوری بزرگ سیگار برگ جهان را در هم کوبید زلزله تحریم‌ ها : چگونه آمریکا امپراتوری بزرگ سیگار برگ جهان را در هم کوبید زلزله تحریم‌ ها : چگونه آمریکا امپراتوری بزرگ سیگار برگ جهان را در هم کوبید زلزله تحریم‌ ها : چگونه آمریکا امپراتوری بزرگ سیگار برگ جهان را در هم کوبید

فصل چهارم: جهانی بدون پادشاه – پیامدهای جهانی و آینده نامعلوم

فروپاشی سرمایه‌گذاری مشترک آلتادیس و هابانوس، تنها یک داستان برای دو شرکت نبود؛ بلکه یک زلزله بود که کل ساختار صنعت جهانی سیگار برگ را به لرزه درآورد و نقشه قدرت را برای همیشه تغییر داد. در این فصل، به تحلیل پیامدهای گسترده این رویداد برای بازیگران مختلف و آینده این صنعت می‌پردازیم.

هابانوس: غولی که بال خود را شکست

هابانوس، بدون شک، بزرگترین بازنده در این ماجرا بود. این شرکت نه تنها یک شریک تجاری، بلکه یک استراتژیست، یک بازاریاب و یک دسترسی جهانی را از دست داد.

۱. بحران توزیع: آلتادیس بین‌الملل، یک شبکه توزیع بی‌نظیر و کارآمد در بیش از ۱۰۰ کشور داشت. هابانوس اکنون باید این خلأ را پر می‌کرد. این شرکت شروع به عقد قراردادهای جدید با توزیع‌کنندگان محلی و منطقه‌ای کرد. این امر منجر به یک تکه‌تکه شدن (Fragmentation) شبکه توزیع جهانی شد. کیفیت خدمات، ثبات قیمت‌ها و استراتژی‌های بازاریابی یکپارچه‌ای که تحت مدیریت آلتادیس وجود داشت، در معرض خطر قرار گرفت.

۲. از دست دادن تخصص بازاریابی: آلتادیس در تبدیل سیگارهای کوبایی از یک محصول سنتی به یک کالای لوکس جهانی، نقشی حیاتی داشت. کمپین‌های تبلیغاتی، بسته‌بندی‌های جدید و رویدادهای جهانی، همگی با تخصص آلتادیس اجرا می‌شدند. اکنون هابانوس باید این توانایی‌ها را در داخل یا با شرکای جدید می‌ساخت؛ فرآیندی که نیازمند زمان و سرمایه است.

۳. آینده نامشخص بازار آمریکا: این بزرگترین ضربه بود. حق انحصاری آلتادیس آمریکا برای توزیع آینده، باطل شد. حالا اگر تحریم‌ها برداشته شود، هیچ بازیگر مشخصی وجود ندارد که بتواند فوراً بازار آمریکا را تصاحب کند. این یک «زمین بازی کاملاً باز» ایجاد می‌کند، اما همچنین یک دوره هرج‌ومرج و رقابت بی‌رحمانه را به همراه خواهد داشت. هابانوس باید از صفر، یک استراتژی برای ورود به پیچیده‌ترین بازار مصرف جهان طراحی کند.

آلتادیس آمریکا: شکارچی که نهنگ سفید را از دست داد

آلتادیس آمریکا نیز با وجود اینکه از یک تعهد قانونی و مالی سنگین رها شد، بازنده بزرگی بود. این شرکت دهه‌ها را صرف حفظ حق انحصاری خود کرده بود. این حق، یک دارایی نامشهود اما فوق‌العاده ارزشمند بود. حالا این دارایی، به صفر رسیده بود.

این شرکت اکنون باید تمام تمرکز خود را بر روی برندهای غیرکوبایی خود می‌گذاشت. خوشبختانه برای آلتادیس، این شرکت مالک برندهای بسیار قدرتمندی در دنیای غیرکوبایی است، از جمله مونته‌کریستو (نسخه دومینیکن)، رومئو ی ژولیتا (نسخه دومینیکن)، و هوئو آکوستا (H. Upmann). این برندها که با استفاده از توتون و تنباکوی باکیفیت از دومینیکن، نیکاراگوئه و هندوراس تولید می‌شوند، پایه و اساس تجارت آلتادیس آمریکا را تشکیل می‌دهند.

با از دست رفتن پتانسیل کوبا، این شرکت احتمالاً سرمایه‌گذاری‌های سنگین‌تری در این برندها انجام خواهد داد تا سهم بازار خود را در آمریکا تقویت کند. در واقع، ضربه به سیگارهای کوبایی، می‌تواند به نفع رقبای سنتی آن‌ها در دومینیکن و نیکاراگوئه تمام شود.

تأثیر بر مصرف‌کنندگان و بازار جهانی

برای علاقه‌مندان به سیگار برگ در سراسر جهان (به جز آمریکا)، تأثیرات در کوتاه‌مدت کمتر محسوس بود، اما در بلندمدت قابل توجه است:

* نوسانات قیمت و موجودی: در دوره انتقال از سیستم توزیع آلتادیس به شرکای جدید، احتمالاً نوسان در قیمت‌ها و گاهی کمبود برخی محصولات در بازارهای محلی وجود داشت.

* افزایش قدرت رقبا: شرکای تولیدکننده بزرگ در نیکاراگوئه (مانند Padron, Drew Estate) و دومینیکن (مانند Davidoff, General Cigar)، این فرصت را دیدند تا جای خالی ایجاد شده توسط هرج‌ومرج احتمالی در کمپ هابانوس را پر کرده و سهم بیشتری از بازار لوکس را به خود اختصاص دهند.

* تغییر در ادراک برند: ثبات و یکپارچگی که آلتادیس برای برندهای کوبایی به ارمغان آورده بود، در خطر بود. اگر توزیع‌کنندگان جدید نتوانند همان سطح از خدمات را ارائه دهند، ممکن است اعتبار این برندها در بلندمدت آسیب ببیند.

بیشتر بخوانید:  مختصری درباره برند Lorenzo Pipes

«نهنگ سفید» و یک آینده کاملاً نامعلوم

بزرگترین سؤال بی‌پاسخ، مربوط به آینده بازار آمریکا است. برای دهه‌ها، فرض بر این بود که اگر روزی تحریم‌ها برداشته شود، آلتادیس آمریکا به سرعت وارد عمل شده و در عرض چند هفته، سیگارهای کوبایی را در هزاران فروشگاه در سراسر آمریکا توزیع خواهد کرد. این سناریو، دیگر وجود ندارد.

حالا، اگر تحریم‌ها برداشته شود، یک رقابت نفس‌گیر برای به دست آوردن این جایگاه آغاز خواهد شد. چه کسی برنده خواهد بود؟

* یک غول تنباکوی آمریکایی دیگر (مانند Altria یا Reynolds)؟
* یک توزیع‌کننده بزرگ لوکس؟
* یا شاید هابانوس تلاش کند خودش به صورت مستقیم وارد بازار شود؟

این عدم قطعیت، ریسک سرمایه‌گذاری در این حوزه را به شدت افزایش می‌دهد و ممکن است حتی خود دولت کوبا را در مذاکرات برای برداشته شدن تحریم‌ها محتاط‌تر کند، زیرا آن‌ها دیگر یک شریک آماده و منتظر در سوی دیگر ندارند.

جهان سیگار برگ، اکنون در یک دوره عدم قطعیت و انتقال قدرت به سر می‌برد. پادشاهی که برای دهه‌ها ساختار بازار را تعیین می‌کرد، دیگر وجود ندارد و جای آن را یک چندقطبی پرتلاطم گرفته است.

فصل پنجم: فراتر از دود – درس‌های اقتصادی و سیاسی برای دنیای کسب‌وکار

فروپاشی سرمایه‌گذاری مشترک آلتادیس و هابانوس، فراتر از یک داستان صنعتی، یک مطالعه موردی کلاسیک در مورد ریسک‌های مدرن کسب‌وکار در یک جهانی شده اما عمیقاً سیاسی است. این رویداد، درس‌های مهمی برای مدیران اجرایی، سرمایه‌گذاران و سیاست‌گذاران در سراسر جهان دارد.

درس اول: قدرت بی‌رحمانه تحریم‌های فرامرزی

این ماجرا، به طرز درخشانی نشان داد که چگونه ایالات متحده از دلار به عنوان یک سلاح ژئوپلیتیکی استفاده می‌کند. تحریم‌های فرامرزی، دیگر یک ابزار تئوریک نیستند؛ بلکه یک واقعیت قدرتمند هستند که می‌تواند شرکت‌های اروپایی، آسیایی و دیگران را مجبور به تبعیت از سیاست خارجی واشنگتن کند، حتی اگر این سیاست‌ها با منافع ملی یا قوانین خودشان در تضاد باشد.

برای شرکت‌های چندملیتی، این به معنای بازنگری در مدل‌های ریسک خود است. دیگر کافی نیست که فقط قوانین محلی و بین‌المللی را رعایت کرد. آن‌ها باید حالا به طور مداوم تحولات سیاسی در واشنگتن را رصد کنند، زیرا یک تصمیم در آنجا می‌تواند کل استراتژی جهانی آن‌ها را نابود کند. این امر، «ریسک حاکمیتی» (Sovereign Risk) را به یک پارامتر حیاتی در تمام تصمیم‌گیری‌های استراتژیک تبدیل می‌کند.

درس دوم: ژئوپلیتیک، یک متغیر غیرقابل حذف از معادلات تجاری است

دهه‌ها، نظریه‌دانان جهانی شدن پیش‌بینی می‌کردند که تجارت و اقتصاد، مرزهای سیاسی را کمرنگ کرده و دولت‌های ملی را تضعیف خواهند کرد. اما داستان آلتادیس و هابانوس نشان می‌دهد که این تصور، ساده‌انگارانه بود. در واقع، در دنیای امروز، سیاست و تجارت بیش از هر زمان دیگری در هم تنیده شده‌اند.

یک استراتژی تجاری که صرفاً بر اساس تحلیل‌های بازار، سودآوری و بهینه‌سازی زنجیره تأمین بنا شده باشد، در برابر یک شوک سیاسی بسیار آسیب‌پذیر است. مدیران اجرایی باید به اندازه تحلیلگران مالی، از تحلیلگران سیاسی نیز در هیئت مدیره خود داشته باشند. آن‌ها باید بپرسند: «چه اتفاقی می‌افتد اگر روابط کشور X و Y تیره شود؟ چه تأثیری بر زنجیره تأمین ما دارد؟ آیا دارایی‌های ما در معرض خطر تحریم قرار دارند؟»

درس سوم: استراتژی‌های بلندمدت در برابر عدم قطعیت سیاسی شکننده هستند

سرمایه‌گذاری آلتادیس در حق توزیع آینده سیگارهای کوبا در آمریکا، یک نمونه بارز یک استراتژی بلندمدت بود. این شرکت، یک ریسک محاسبه‌شده را برای یک پاداش بالقوه عظیم پذیرفت. اما این محاسبه، بر اساس یک فرض پایدار از محیط سیاسی بود.

این رویداد به شرکت‌ها نشان می‌دهد که استراتژی‌های بلندمدت که به طور عمیق به یک سناریوی سیاسی خاص وابسته هستند، بسیار خطرناک هستند. کسب‌وکارها باید به سمت مدل‌های انعطاف‌پذیرتر و تاب‌آورتر حرکت کنند که بتوانند در برابر چندین سناریوی سیاسی مختلف دوام بیاورند. تنوع‌بخشی به شرکا، بازارها و حتی زنجیره‌های تأمین، دیگر یک انتخاب لوکس نیست، بلکه یک ضرورت برای بقا است.

درس چهارم: پیچیدگی مالکیت در عصر جهانی شدن

این ماجرا، پیچیدگی وب مالکیت جهانی را به نمایش گذاشت. یک شرکت بریتانیایی (ایمپریال برندز)، از طریق زیرمجموعه آمریکایی خود (آلتادیس آمریکا)، مجبور به قطع رابطه با شریک کوبایی خود (هابانوس) به دلیل قوانین آمریکا شد. این نشان می‌دهد که در یک جهان متصل، «ملیت» یک شرکت چندملیتی می‌تواند مبهم و چندلایه باشد، اما قدرت‌های ملی (به‌ویژه آمریکا) قادرند از هر شکافی در این ساختار برای اعمال فشار استفاده کنند.

این امر، چالش‌های جدیدی برای مدیران حقوقی و امور شرکتی ایجاد می‌کند. آن‌ها باید ساختارهای شرکتی خود را نه تنها از نظر بهینه‌سازی مالیاتی، بلکه از نظر آسیب‌پذیری در برابر تحریم‌های بین‌المللی نیز بازنگری کنند.

نتیجه‌گیری: دود سیگار و غبار ژئوپلیتیک

داستان فروپاشی سرمایه‌گذاری مشترک آلتادیس و هابانوس، یک تراژدی مدرن در دنیای کسب‌وکار است. داستانی که در آن، دهه‌ها همکاری استراتژیک، سرمایه‌گذاری هوشمندانه و سودآوری خیره‌کننده، در عرض چند هفته توسط یک فرمان سیاسی از هزاران کیلومتر دورتر به نابودی گرایید.

این رویداد، بیش از هر چیز، نمادی از قدرت بی‌بدیل سیاست بر تجارت در قرن بیست و یکم است. این نشان داد که در دنیایی که به نظر می‌رسد مرزها در حال محو شدن هستند، دولت‌های ملی هنوز هم می‌توانند با قدرتمندترین ابزارهای خود، یعنی کنترل بر سیستم مالی و پولی جهان، سرنوشت بزرگترین شرکت‌ها و سودآورترین صنایع را رقم بزنند.

امروز، صنعت جهانی سیگار برگ در یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد. هابانوس برای یافتن راهی برای آینده تلاش می‌کند، آلتادیس آمریکا بر برندهای غیرکوبایی خود تمرکز کرده، و رقبای سنتی در نیکاراگوئه و دومینیکن، با چشم‌های گشاده، به فرصت‌های جدید خیره شده‌اند. و بالای سر همه این‌ها، «نهنگ سفید» بازار آمریکا، همچنان در افق نامعلومی شناور است، منتظر یک روزی که شاید هرگز فرا نرسد.

در نهایت، دود سیگارهای برگ کوبایی که برای قرن‌ها نماد آرامش، لوکس و دیپلماسی خاموش بود، اکنون با غبار سنگین ژئوپلیتیک درآمیخته است. این داستان، یک هشدار است برای همه کسب‌وکارهایی که فکر می‌کنند می‌توانند از طوفان‌های سیاست در امان بمانند. در دنیای امروز، هیچ اتحاد تجاری، هیچ قرارداد بلندمدت و هیچ استراتژی موفقی، در برابر یک تصمیم سیاسی مصون نیست. این، تلخ‌ترین و در عین حال، مهم‌ترین درسی است که از ویرانی این امپراتوری می‌توان آموخت.

زلزله تحریم‌ ها : چگونه آمریکا امپراتوری بزرگ سیگار برگ جهان را در هم کوبید

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برچسب ها