هنر در هاله‌ ای از دود : سفری به دنیای پیوند تدخین و خلاقیت

در این مقاله می خوانید :

هنر در هاله‌ ای از دود : سفری به دنیای پیوند تدخین و خلاقیت

هنر در هاله‌ ای از دود : سفری به دنیای پیوند تدخین و خلاقیت

مقدمه : شعله ، دود و ایده

در گوشه‌ای تاریک از یک استودیوی نقاشی، در کافه‌ای شلوغ در پاریس قرن نوزدهم، یا در سکوت یک کتابخانه در نیمه‌های شب، یک تصویر تکراری و در عین حال قدرتمند وجود دارد :

هنرمند در حال خلق، با یک پیپ، سیگار برگ یا سیگار در میان انگشتانش . این تصویر ، صرفاً یک کلیشه یا یک عادت نیست؛ بلکه نمادی از یک آیین، یک همراه در تنهایی، یک کاتالیزور برای تفکر و پلی میان دنیای درونی هنرمند و برون‌آفرینی اوست . دنیای تدخین، با تمام پیچیدگی‌ها و جنبه‌های منفی آن که امروز می‌شناسیم، در طول تاریخ، رشته‌ای نامرئی اما محکم با تار و پود هنر بافته است . از قلم نویسندگان اگزیستانسیالیست گرفته تا برس نقاشان کوبیسم ، از لنز کارگردانان نوآر تا نت‌های موسیقی‌دانان جاز ، دود همواره حضوری پر رنگ داشته است؛ گاهی به عنوان یک شخصیت ، گاهی به عنوان یک اتمسفر و همیشه به عنوان یک شاهد بر لحظات خلاقیت.

این مقاله به یک سفر عمیق در این دنیای مشترک می‌پردازد. ما به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت که چرا و چگونه پیپ ، سیگار برگ و سیگار از یک مصرف‌کننده ساده به یک ابزار نمادین در ادبیات، نقاشی، سینما، موسیقی و سایر هنرها تبدیل شدند. از ژان‌پل سارتر و ارنست همینگوی گرفته تا هامفری بوگارت و پابلو پیکاسو ، با هنرمندانی آشنا می‌شویم که آثارشان بدون این هاله از دود ، شاید هرگز شکلی که امروز می‌شناسیم را نمی‌یافت . این یک ستایش برای تدخین نیست ، بلکه یک کاوش تاریخی و هنری در مورد یکی از جالب‌ترین و پیچیده‌ترین روابط در دنیای فرهنگ است.

بخش اول : ادبیات – سرخ‌پوش اندیشه

ادبیات ، شاید بیش از هر هنر دیگری ، به تفصیل به رابطه میان نویسنده و تدخین پرداخته است . کلمات توانایی توصیف حس و حال یک پیپ آرامش‌بخش در یک زمستان سرد ، یا اضطراب ناشی از روشن کردن یک سیگار در لحظه‌ای بحرانی را دارند. تدخین در داستان‌ها، همیشه یک عمل ساده نیست؛ بلکه یک فعالیت فلسفی، یک مکانیزم مقابله، و نمادی از شخصیت است.

* فلاسفه و اگزیستانسیالیست‌ها: سیگار، همراه پوچی

در نیمه اول قرن بیستم، روشنفکران فرانسوی، سیگار را به بخشی از یونیفرم فکری خود تبدیل کردند. ژان‌پل سارتر، با پیپ معروفش ، تقریباً در هر عکسی دیده می‌شود. برای او، تدخین یک آیین فکری بود. فرآیند پر کردن پیپ، روشن کردن آن و اسموک کردن ، یک ریتم بود به ذهن آشفته‌اش اجازه می‌داد تا بر مفاهیم پیچیده فلسفی‌اش تمرکز کند. در آثارش، شخصیت‌ها اغلب در حال سیگار کشیدن هستند، گویی این عمل تنها راه برای مواجهه با “پوچی” و اضطراب وجودی است.

آلبر کامو نیز این سنت را ادامه داد. رمان بیگانه (L’Étranger) با تصویر مرسو و سیگارش آغاز می‌شود. سیگار برای مرسو، و به تبعیت از او برای کامو، نمادی از پذیرش بی‌تفاوتی جهان است. در دنیایی که معنای ذاتی وجود ندارد، کشیدن یک پک از سیگار، یک عمل کوچک، مادی و لحظه‌ای است که فرد را به واقعیت بی‌رحمانه حال وصل می‌کند. این یک سرکوب کوچک در برابر ابهام است.

* ارنست همینگوی: سیگار برگ، نماد مردانگی و ماجراجویی

در مقابل اروپاییان فکری ، ارنست همینگوی با سیگار برگ‌هایش ، نماد نوع دیگری از هنرمند بود: مرد عمل، ماجراجو، و جنگجو. سیگار برگ برای همینگوی، پاداشی پس از یک شکار موفق، یک روز ماهیگیری سخت، یا نوشتن چند صفحه از رمانش بود. دود سیگار برگ، در داستان‌هایی مانند “پیرمرد و دریا”، حسی از تجربه، پختگی و رویارویی با طبیعت را منتقل می‌کند. این نماد سبک زندگی او بود؛ زندگی‌ای که بر پایه‌ی اقدام، نه صرفاً اندیشه، بنا شده بود. شخصیت‌های او، مانند رابرت جردن در “برای whom the bell tolls”، با سیگار برگشان در برابر سختی‌ها ایستادگی می‌کنند.

* جی. آر. آر. تالکین: پیپ، آسایش و داستان‌گویی

در دنیای فانتزی تالکین، پیپ جایگاهی مقدس دارد. “توتون‌کشی” (Pipe-weed) یک عنصر فرهنگی در میان هابیت‌هاست. در “ارباب حلقه‌ها”، صحنه‌هایی که گندالف و بیلبو در ریون‌دل در حال به خاطر سپردن خاطرات قدیمی و پیپ کشیدن هستند، از شیرین‌ترین لحظات کتاب است. پیپ در دنیای تالکین، نماد خانه، دوستی، آرامش و آغاز یک داستان است. “توتون قدیمی” (Old Toby) فقط یک گیاه نیست، بلکه کلیدی برای باز کردن دروازه‌های خاطره و قصه‌گویی است. این نشان می‌دهد که تدخین می‌تواند نماد گرما و امنیت باشد، نه تنها پوچی یا خشونت.

بیشتر بخوانید:  توتون پیپ لارسن سیگنیچر

* ادبیات کلاسیک ایران: از قلیان تا پیپ

اگرچه در شعر کلاسیک ایرانی، اشاره مستقیم به تنباکو و پیپ کم است، اما مفهوم “هم‌دمی” و “معاشرت” در محافل ادبی، اغلب با قلیان گره خورده است. قلیان در خانه‌های اشراف و در کافه‌های سنتی، نمادی از گذر زمان، گفتگوهای طولانی و حال‌وهوایی معنوی بود.

می‌توان قلیان را پیش‌درآمدی اجتماعی بر تدخین فردی و فلسفی‌ی پیپ و سیگار در دنیای مدرن دانست. هر دو، یک آیین برای کند کردن زمان و ایجاد فضایی برای اندیشه ورزیدن هستند.

هنر در هاله‌ ای از دود : سفری به دنیای پیوند تدخین و خلاقیت

بخش دوم: نقاشی و مجسمه‌سازی – دود در قاب و در سنگ

هنرهای تجسمی، توانایی منحصر به فردی در ثبت لحظه دارند. نقاشان و مجسمه‌سازان، نه تنها خودشان تدخین می‌کردند، بلکه آن را به عنوان یک عنصر بصری قدرتمند در آثارشان به کار گرفتند. دود، با ماهیت نامحسوس و گذرایش، ابزاری عالی برای نشان دادن مفاهیمی چون زمان، مرگ، فکر و روح بود.

* ونسان ونگوگ: پیپ در برابر مرگ

ونگوگ یکی از اولین هنرمندانی بود که تدخین را به شیوه‌ای نمادین به کار گرفت. نقاشی معروف او، “جمجمه‌ی سیگارکش” (Skull with a Burning Cigarette)، یک نماد بارز (به یاد آوردن مرگ) است. قرار دادن یک سیگار روشن در میان دندان‌های جمجمه، تضادی جسورانه میان زندگی (شعله و عمل دود کردن) و مرگ (جمجمه) ایجاد می‌کند. این اثر می‌تواند تفسیری باشد بر زندگی کوتاه و پرشور خود ونگوگ. در خودپرتره‌های او نیز، پیپ اغلب حضوری آرامش‌بخش دارد و نشان‌دهنده‌ی لحظاتی از آرامش در ذهن آشفته‌ی اوست.

* پابلو پیکاسو: سیگار برگ، نماد قدرت مردانه

پیکاسو تقریباً هرگز بدون سیگار برگ دیده نمی‌شد. این سیگار برگ، بخشی از شخصیت قدرتمند و مینوتوریک او بود. در بسیاری از پرتره‌ها و عکس‌ها، سیگار برگ مانند یک شمشیر یا عصای سلطنتی در دستان او قرار دارد. در آثارش، به ویژه در دوره‌های مختلف، مردان اغلب با سیگار یا پیپ کشیدن به تصویر کشیده می‌شوند که نماد قدرت، تجربه و هویت مردانه است. برای پیکاسو، تدخین یک عمل روزمره بود که به تصویر مرد مدرن و قوی او جوهر می‌بخشید.

* دیگو ریورا: سیگار برگ، صدای مردم

در مقابل پیکاسو، دیگو ریورا، هنرمند مکزیکی، از سیگار برگ به عنوان نمادی برای کارگر، کشاورز و انسان عادی استفاده می‌کرد. در نقاشی‌های دیواری غول‌پیکر او ، شخصیت‌ های تاریخی و اسطوره‌ای مکزیک، اغلب با سیگار برگی در دست دیده می‌شوند. این کار، تدخین را از یک اشرافی‌گری به یک عمل مردمی و روزمره تبدیل می‌کند و به شخصیت‌هایش اصالت و ارتباط با زمین می‌بخشد.

* دود به عنوان یک عنصر بصری

در جنبش‌هایی مانند کوبیسم و فیوچاریسم ، هنرمندان به دنبال تجزیه و تحلیل واقعیت بودند. دود، با فرم‌های سیال و دائماً در حال تغییر، یک موضوع ایده‌آل برای این تجربه بود. نقاشان می‌توانستند دود را به صورت خطوط شکسته و هندسی نشان دهند که نمایانگر انرژی پویای زندگی مدرن است. در نقاشی‌های نمادین (Symbolism)، دود اغلب به عنوان استعاره‌ای از روح، افکار یا رؤیایی است که از جسم متولد می‌شود و به سمت آسمان صعود می‌کند.

هنر در هاله‌ ای از دود : سفری به دنیای پیوند تدخین و خلاقیت

بخش سوم: سینما – قهرمانان در هاله‌ای از دود

سینما، هنر نور و سایه، و تدخین، هنر ایجاد دود و نور، ترکیبی جادویی را خلق کرده‌اند. در تاریخ سینما، سیگار یک ابزار کارگردانی قدرتمند برای شخصیت‌پردازی، ایجاد اتمسفر و پیشبرد داستان بوده است.

* فیلم نوآر (Film Noir): دود، سایه و ابهام

هیچ ژانری به اندازه فیلم نوآر به تدخین وابسته نیست. در این فیلم‌های سیاه و سفید دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، دود سیگار نقشی حیاتی داشت.

* زن فاتال (Femme Fatale): با دارنده‌ی سیگار بلندش، نماد فریب، جنسیت و خطر بود. دود، چهره‌اش را می‌پوشاند و او را مرموزتر می‌کرد.

بیشتر بخوانید:  Anne Julie (آن ژولی) یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین پیپ‌سازان زن در تاریخ صنعت پیپ‌سازی است

* کارآگاه خصوصی سخت‌کوش: مانند شخصیت‌های هامفری بوگارت، بی‌وقفه سیگار می‌کشید. سیگار برای او، همراهی در تنهایی، سپری برای پنهان کردن احساسات و بخشی از زره بیرونی‌اش بود. در فیلمی مانند “مالتی فالکون” (The Maltese Falcon)، هر صحنه‌ای با بوگارت تقریباً با دود سیگارش مشخص می‌شود. دود، فضای پر از شک و بدگمانی فیلم را تقویت می‌کند و بیننده را در دنیای تاریک و اخلاقی‌آمیز قصه غرق می‌کند.

* هامفری بوگارت: قهرمان سیگاری

بوگارت بدون سیگار، تقریباً غیرقابل تصور است. چه با یک سیگار معمولی در “کاسابلانکا” و چه با یک سیگار برگ، او تعریف جدیدی از “جذاب بودن” (cool) ارائه داد . سیگار او، بخشی از شخصیتش بود؛ مردی که جهان را دیده است، خسته است اما تسلیم نمی‌شود. دیالوگ‌های معروف او اغلب در حالی گفته می‌شوند که سیگاری در دست دارد و این به کلماتش وزنی سنگین‌تر و واقعی‌تر می‌بخشد.

* مارلین دیتریش: تجسم زنگی و قدرت

دیتریش ، با کت و شلوار مردانه و سیگارش، هنجارهای جنسیتی را به چالش می‌کشید. تدخین برای او، یک عمل قدرتمندانه و کنترل‌شده بود. او با سیگار کشیدن، هم جذابیت زنانه و هم اقتدار مردانه را به نمایش می‌گذاشت و این دوگانگی، بخش اصلی جذابیت او بود.

* سینمای مدرن و پست‌مدرن

در فیلم‌های بعدی ، تدخین به شکلی آگاهانه‌تر به کار گرفته شد . در “پالپ فیکشن” (Pulp Fiction) اثر کوئنتین تارانتینو ، شخصیت‌ها مدام در حال سیگار کشیدن و صحبت در مورد آن هستند. سیگار در این فیلم، بخشی از سبک زندگی خنک، دیالوگ‌های هوشمندانه و حس بی‌تفاوتی پست‌مدرن است. در سینمای موج فرانسه، مانند فیلم “از نفس افتاده” (Breathless) اثر ژان-لوک گودار، تدخین نمادی از خودانگیختگی، شورش و جوانی بی‌قید و شرط بود.

بخش چهارم: موسیقی – نت‌های دودگرفته

موسیقی ، هنر احساسات است و تدخین، هنر ایجاد حال. این دو در تاریخ، به ویژه در ژانرهای خاصی، عمیقاً به هم گره خورده‌اند. فضای “دودی” یک توصیف رایج برای نوعی موسیقی است و بسیاری از آهنگ‌ها مستقیماً به این دنیا اشاره دارند.

* جاز و بلوز: موسیقی کلاب‌های دود گرفته

تصویر یک کلاب جاز در نیمه‌های شب، با نوازنده‌ای که ساکسوفونش را می‌نوازد و هاله‌ای از دود سیگار در نور کم چراغ‌ها چرخ می‌خورد، یکی از نمادین‌ترین تصاویر فرهنگی قرن بیستم است. موسیقی جاز و بلوز، با ماهیت درونی، نفسانی و گاهی غم‌انگیزش، اغلب “دودکی” توصیف می‌شود.

* چت بیکر (Chet Baker): ترومپت و صدای نفسانی او، گویی خودش از دود ساخته شده است. نواختن ترومپت شباهت فیزیکی به کشیدن پک از سیگار دارد و موسیقی او این حس را تداعی می‌کند.

* بیلی هالیدی (Billie Holiday): صدای خشن و پر از احساس او، با تصویر او که با گل در موها و سیگاری در دست بر صحنه می‌خواند، گره خورده است. آهنگ‌هایی مانند

“Ain’t Nobody’s Business If I Do”

این حس استقلال و بی‌تفاوتی را منتقل می‌کنند.

* مایلز دیویس (Miles Davis): او با ظاهر خشن و همیشه با سیگار، نماد کول جاز بود. موسیقی او، با سکوت‌هایش و نت‌های کوتاهش، مانند پک‌های کوتاه و عمیق از یک سیگار است.

* نمونه‌های مشخص موسیقی مرتبط با تدخین:

“Smoke Gets in Your Eyes” – The Platters :

یک کلاسیک غم‌انگیز که از دود به عنوان استعاره‌ای برای اشک‌هایی که جلوی دید را می‌گیرند، استفاده می‌کند.

 

“Cigarettes and Coffee” – Otis Redding :

یک آهنگ سول آرام و صمیمی که در مورد لذت بردن از لحظات ساده با معشوق است. سیگار و قهوه، عناصر اصلی این صحنه‌ی آرامش‌بخش هستند.

 

“Smoke on the Water” – Deep Purple:

اگرچه دود در این آهنگ به دود حاصل از آتش‌سوزی در کازینوی مونترو اشاره دارد، اما عنوان آن به خودی خود یکی از شناخته‌شده‌ترین عبارات مرتبط با دود در موسیقی راک است.

 

 

“Cigarettes And Chocolate Milk” – Rufus Wainwright :

یک نمونه‌ی مدرن که به طور مستقیم به سیگار به عنوان همراهی در لحظات تنهایی و اندیشه می‌پردازد.

 

* موسیقی Lo-Fi Hip Hop : این ژانر که در پلتفرم‌هایی مانند یوتیوب بسیار محبوب است، اغلب با تصویر “دختری در حال مطالعه” همراه است که در کنارش یک فنجان قهوه و اغلب یک سیگار دیده می‌شود. این موسیقی برای ایجاد یک فضای آرام، متمرکز و کمی نوستالژیک طراحی شده و تدخین، بخشی از این اتمسفر ساخته‌شده است .

بیشتر بخوانید:  سیگار برگ ایتالیایی توسکانو براکو اسولو

بخش پنجم : تئاتر و نمایش – مکثی بر روی صحنه

در تئاتر، که زبان اصلی آن دیالوگ و عمل است، تدخین به ابزاری برای ایجاد “مکث معنادار” تبدیل می‌شود. عمل روشن کردن سیگار یا پیپ، زمانی را به صحنه اضافه می‌کند که در آن سکوت، از خود دیالوگ‌ها گویاتر است.

* هارولد پینتر و “مکث پینتری”

(The Pinter Pause) :

پینتر، استاد تئاتر تهدید و تنش، از تدخین به شکلی استادانه استفاده می‌کرد. در نمایش‌نامه‌های او، شخصیت‌ها اغلب در میانه‌ی یک گفتگوی پرتنش، برای روشن کردن یک سیگار مکث می‌کنند. این مکث، تنش را به اوج می‌رساند و به مخاطب اجازه می‌دهد تا ناگفته‌ها و اضطراب پنهان در زیر کلمات را حس کند. سیگار، سپری است که شخصیت پشت آن پنهان می‌شود یا ابزاری برای به دست آوردن زمان برای فکر کردن قبل از یک حرکت حیاتی است.

* تنسی ویلیامز: تضاد در “اتوبوسی به نام هوس”

در این نمایشنامه، بلانش دوبوا و استلی کوالسکی دو دنیای متفاوت را نمایندگی می‌کنند. بلانش، زن ظریف و رؤیاپرداز، با سیگارهای ظریف و عصبی‌اش، سعی در حفظ ظاهر خود دارد. در مقابل، استلی، نماد پرخاشگری و غریزه، با سیگار برگ‌هایش، زمینی و واقع‌گرایانه است. تدخین، در اینجا، تضاد شخصیت‌ها و جهان‌بینی آن‌ها را به تصویر می‌کشد.

* ساموئل بکت: انتظار و دود

در نمایشنامه “در انتظار گودو”، شخصیت‌های اصلی ، ولادیمیر و استراگون، برای پر کردن زمان بی‌پایان انتظارشان، به کارهای بی‌معنی روی می‌آورند. یکی از این کارها، بازی با کلاه و دیگری، به اشتراک گذاشتن یک پیپ یا سیگار است. تدخین در این نمایش، نماد تکرار، بی‌معنایی و تلاش بیهوده برای گذراندن زمان در یک جهان پوچ است.

نتیجه‌گیری : خاکستر یک ایده ، میراث یک آیین

امروزه ، با آگاهی کامل از خطرات سلامتی تدخین ، تصویر هنرمند سیگاری دیگر آن جذابیت رمانتیک گذشته را ندارد . با این حال ، نادیده گرفتن نقش تاریخی و هنری تدخین ، نادیده گرفتن بخش مهمی از تاریخ فرهنگ و هنر است . پیپ ، سیگار برگ و سیگار ، برای نسل‌هایی از هنرمندان ، فراتر از یک ماده اعتیادآور بودند .

آنها یک آیین بودند ؛ فرآیندی آگاهانه برای کند کردن زمان و ایجاد یک فضای مقدس برای خلاقیت .

آن‌ها یک همراه بودند ؛ شاهدی خاموش در ساعات تنهایی و خلق .

آن‌ها یک موزه بودند ؛ گاهی به عنوان یک محرک فیزیکی و گاهی به عنوان یک توجیه برای مکث و تأمل .

و مهم‌تر از همه ، آن‌ها یک نماد قدرتمند بودند ؛ نماد فنا ، مردانگی ، آرامش ، شورش، مرگ و زندگی .

دود از بین می‌رود ، خاکستر باقی می‌ماند ، اما هنری که در هاله‌ای از دود خلق شده ، باقی می‌ماند . وقتی امروز آثار همینگوی ، فیلم‌های بوگارت ، نقاشی‌های پیکاسو یا موسیقی بیلی هالیدی را می‌بینیم یا می‌شنویم ، در حال لمس کردن دنیایی هستیم که در آن ، شعله ای برافروخته ، به روشن شدن ایده‌های بزرگ کمک می‌کرد . این پیوند ، حتی اگر در عمل دیگر وجود نداشته باشد ، در تاریخ هنر برای همیشه حک شده است ؛ به عنوان شاهدی بر این حقیقت که گاهی ، بزرگترین آفرینش‌ها در سکوت و در هاله‌ای از دود به دنیا می‌آیند .

 

جدید ترین اخبار پیپ با ماسترو رحیمی

ژورنال بررسی سیگاربرگ های ایران و جهان

همین امروز عضو انجمن سفر و پیپ شوید

برای برداشت صحیح از توتون ها حتما وب سایت بررسی توتون پیپ را مطالعه کنید

 

برگرفته از آموزه‌های ماسترو رحیمی و استاد کامران
گرد آوری توسط تیم تولید محتوای پاسارگادتاباک
در انجمن پیپ و سیگاربرگ ایران

PasargadTabac
Mastro Rahimi

آژانس دیجیتال ماسترو رحیمی

با پادکست های رادیو اسموک , تدخین خود را عمیق تر حس کنید !

هنر در هاله‌ ای از دود : سفری به دنیای پیوند تدخین و خلاقیت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین دیدگاه‌ها
برچسب ها