هیو هفنر : مردی که رویاها را با دود پیپ ساخت – از پلی بوی تا دنیای توتون و پیپ
زندگینامه یکی از منفورترین مشاهیر پیپ
در دنیا پیپ بسیاری از افراد هستند که جزء مشاهیر این حوزه محسوب میشوند و در سطح بینالمللی شناخته شدهاند. اما مشهور بودن به هیچ عنوان به معنای درست یا اخلاقی بودن نیست. بسیاری از افراد معروف، حتی در دنیای پیپ و سیگار برگ، اعمالی داشتهاند که با معیارهای اخلاقی و انسانی ناسازگار بوده است. برای نمونه، صدام حسین و ژوزف استالین از جمله دیکتاتورهایی بودند که در کنار شهرت جهانی، دست به ظلم و خونریزی بیگناهان زدند.
در این میان، برخی از افراد مشهور در عرصه فرهنگ و سرگرمی نیز رفتارهایی دارند که قابل نقد است. یکی از نمونههای برجسته، هیو هیفنر، بنیانگذار مجله «پلی بوی» است. هیفنر که در ۹ آوریل ۱۹۲۶ در شیکاگو متولد شد، با تاسیس این مجله در سال ۱۹۵۳، نماد غرب لیبرال و آزادی جنسی شد. او طی عمر ۸۶ ساله خود با صدها زن در موسسه خود روابط داشت و حتی در سن ۸۶ سالگی با دختری ۲۶ ساله ازدواج کرد.
غرب لیبرال از زن به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بهرهکشی کرده است، و این موضوع در کاورهای پر زرق و برق مجلاتی مانند «پلی بوی» به وضوح دیده میشود. این بهرهکشی، که در سبک زندگی اسلامی جرم و قبیح محسوب میشود، در فرهنگ غربی گاهی به عنوان آزادی یا نماد مدرن بودن معرفی میگردد.
حال سوال اصلی این است که فمینیستها برای زنهایی که در قاب تصاویر، حیثیت خویش را از دست میدهند و مشتاقانه به مرتبهی رفیع «پُرن استاری» نایل میشوند، چه مفهومی قائلاند؟ همچنین فمینیستها جامعهای را که در آن «قوادی» ملاکی برای سنجش آزادی است، چه مینامند؟
نقد سبک زندگی غرب لیبرال
غرب لیبرال از زن به عنوان ابزاری جهت پیشبرد اهداف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بهرهکشی کرده است. این بهرهکشی در کاورهای پر زرق و برق مجلات، به ویژه مجله «پلی بوی»، که هیفنر بنیانگذار آن بود، به وضوح دیده میشود.
در سبک زندگی اسلامی، زن «ریحانه» است و بهرهکشی از او به هر نحوی ممنوع است. «قوادی» جرمی نابخشودنی محسوب میشود و بر مرتکب آن حد شرعی اقامه میگردد، اما در سبک زندگی غربی، امری ممدوح و گاه لازم تلقی میشود و ملاکهای حداقلی تحقق آزادی به شمار میرود.
با تامل بر مطالب فوق میپردازیم به زندگینامه یکی از منفورترین مشاهیر پیپ
هیو هفنر : مردی که رویاها را با دود پیپ ساخت – از پلی بوی تا دنیای توتون و پیپ
هیو مارستون هیفنر ( Hugh Marston Hefner)
در دنیای فرهنگ عامه، تصویر هیو مارستون هفنر (Hugh Marston Hefner) تقریباً همیشه با چند عنصر کلیدی گره خورده است : ژاکت قرمز مخملی، شلوارک پیراهنی، جورابهای توری، و البته، یک پیپ دستساز زیبا که به آرامی دود میکند. این تصویر، فراتر از یک استایل، نمادی از یک فلسفه زندگی، یک امپراتوری رسانهای
یک شخصیت پیچیده است. هفنر، بنیانگذار مجله پلیبوی، نه تنها انقلابی در دنیای نشر و دیدگاههای جنسیتی جامعه آمریکا ایجاد کرد، بلکه به عنوان یک “پیپکش” معروف، علاقهای عمیق و قابل توجه به دنیای توتون و پیپ داشت. این مقاله، با تمرکز ویژه بر این جنبه کمتر شناخته شده اما پررنگ زندگیاش، به کاوش در زندگینامه، کارنامه کاری و به ویژه ، علاقهی بیچون و چرای او به پیپ کشیدن ، پیپهای مورد علاقهاش و توتونهایی که در آنها میسوخت ، میپردازد . سفری به دنیای مردی که رویاهایش را در دود پیپش تصویر کرد.
بخش اول : زندگینامه – از شیکاگو تا لانه خرگوشی
* تولد و تربیت (۱۹۲۶-۱۹۴۶) : هیو هفنر در ۹ آوریل ۱۹۲۶ در شیکاگو، ایلینوی به دنیا آمد . پدرش حسابدار و مادرش معلم بود. خانوادهای از طبقه متوسط با ارزشهای مذهبی و اخلاقی سنتی. هفنر جوان، با وجود ظاهر آرام، ذهنی کنجکاو و خلاق داشت. او در دبیرستان استینمتز تحصیل کرد و به فعالیتهای فرهنگی علاقه نشان داد، از جمله نوشتن در روزنامه مدرسه و طراحی کاریکاتور. این دوره، شکلدهنده اولین علایق او به رسانه، هنر و بیان خلاقانه بود.
* خدمت نظامی و دانشگاه (۱۹۴۶-۱۹۴۹) : پس از جنگ جهانی دوم، هفنر به ارتش ایالات متحده پیوست و به عنوان نویسنده در یک روزنامه نظامی خدمت کرد. این تجربه، مهارتهای نوشتاری او را تقویت کرد. پس از خدمت، با استفاده از قانون GI Bill، وارد دانشگاه ایلینوی در اوربانا-شامپاین شد و در روانشناسی و هنر تحصیل کرد. او به شدت تحت تأثیر جنبشهای فکری زمانه، از جمله اگزیستانسیالیسم و روانکاوی، قرار گرفت. در این دوره بود که اولین ازدواجش را با میلدرد ویلیامز انجام داد و صاحب دو فرزند شد.
* سالهای پیش از پلیبوی (۱۹۴۹-۱۹۵۳): پس از فارغالتحصیلی، هفنر به شیکاگو بازگشت و به عنوان کپیرایتر برای مجله تجاری “Esquire” مشغول به کار شد. با این حال، او به سرعت از فضای محافظهکارانه و دستمزد پایین این مجله ناامید شد.
درخواست افزایش حقوقش رد شد و این نقطه عطفی بود. هفنر با الهام از مجلات مردانه اروپایی مانند “L’Uomo Vogue” و “Sir”، که عکسهای برهنه هنری را با مقالات باکیفیت ترکیب میکردند، ایدهای نوپرداخت : مجلهای که مردان مدرن را هدف قرار دهد
با محتوایی که از سیاست و فرهنگ گرفته تا مد و سبک زندگی را پوشش دهد، و البته، تصاویری زیبا و هنری از زنان برهنه . او با وام گرفتن ۶۰۰ دلار از مادرش و جمعآوری سرمایه از دوستان و همکاران (از جمله اولین همسرش که بخشی از طلاقش را سرمایهگذاری کرد)، اولین شماره “پلیبوی” را در دسامبر ۱۹۵۳ منتشر کرد. جلد آن، عکس مریلین مونرو بود (که قبلاً برای یک تقویم عکاسی شده بود) و فروش آن باورنکردنی بود.
* ساخت امپراتوری (۱۹۵۳-۱۹۷۰): موفقیت اولیه پلیبوی شگفتانگیز بود. هفنر با درک عمیق از روانشناسی مردان آمریکایی پس از جنگ ، مجلهای خلق کرد که ترکیبی از فانتزی، تحریک، اطلاعات و سبک زندگی لوکس بود. او مفهوم “پلیبوی” را به عنوان یک آرمانشهری از مردی باهوش، موفق، جذاب و لذتبخش ترویج داد. مجله به سرعت رشد کرد و دفاتر آن به “لانه خرگوشی” (Playboy Mansion) اولیه در شیکاگو تبدیل شد، مرکز مهمانیهای افسانهای که سلبریتیها، روشنفکران و زنان زیبا را گرد هم میآورد. هفنر به نمادی این سبک زندگی تبدیل شد، با ژاکت قرمز، پیپ و هارم.
* اوج و چالشها (۱۹۷۰-۲۰۰۰) : دهه ۷۰ اوج قدرت پلیبوی بود. باشگاههای پلیبوی در سراسر جهان گسترش یافتند، شبکه تلویزیونی پلیبوی تأسیس شد و امپراتوری به حوزههای دیگری مانند فیلم و موسیقی وارد شد. با این حال، این دوره با چالشهای جدی نیز همراه بود. جنبش فمینیستی
به شدت با محتوای مجله و تصویر زنان در آن مخالفت کرد. هفنر خود درگیر چندین پرونده قضایی مربوط به مسائل اخلاقی و مالی شد. مهمانیهای لانه خرگوشی گاهی به اتهامات سوءاستفاده جنسی کشیده میشد (هرچند هفنر همیشه بر رضایت و انتخاب زنان تأکید داشت). در دهه ۸۰ و ۹۰، با ظهور مجلات رقیب مانند “Penthouse” و “Hustler” که مرزهای بیشتری را میشکستند و تغییر سلیقه نسل جدید ، محبوبیت پلیبوی کاهش یافت. هفنر کنترل عملیاتی را به فرزندانش واگذار کرد، اما همچنان چهره برند باقی ماند.
* سالهای پایانی و میراث (۲۰۰۰-۲۰۱۷) : هفنر در سال ۲۰۱۲، پس از سالها زندگی با همسران موقت (Playmates) ، با کریستن هریس ازدواج کرد که ۶۰ سال از او جوانتر بود. این ازدواج تا پایان عمرش در سپتامبر ۲۰۱۷ ادامه یافت. او در سن ۹۱ سالگی بر اثر عوارض ناشی از عفونت باکتریایی (سپسیس)
نارسایی کلیه در لانه خرگوشی لس آنجلس درگذشت. میراث او بسیار پیچیده است: از یک سو، به عنوان پیشگام آزادی بیان، حامی جنبشهای حقوق مدنی (به ویژه برای سیاهپوستان و همجنسگرایان در دهه ۵۰ و ۶۰)، حامی هنر و ادبیات و کسی که گفتگوهای عمومی درباره جنسیت را باز کرد؛ از سوی دیگر، به عنوان کسی که به شیوهگرایی و تجاریسازی جنسیت متهم شد و تصویری اغالیآمیز و غیرقابل دستیابی از زنان ارائه داد. با این حال، نمیتوان انکار کرد که او یکی از تأثیرگذارترین چهرههای فرهنگی قرن بیستم بود.
بخش دوم : کارنامه کاری – ساختن امپراتوری رویاها
* انقلاب در نشر : پلیبوی تنها یک مجله پورنوگرافی نبود. هفنر استانداردهای جدیدی برای طراحی، چاپ و محتوای مجلات تعیین کرد. ترکیب مقالات جدی و باکیفیت (نوشته شده توسط نویسندگان بزرگی مانند نورمن میلر، کورت وانهگات، گور ویدال، الکس هیلی) با عکسهای هنری برهنه، مصاحبههای عمیق با شخصیتهای مهم (از فیدل کاسترو گرفته تا مارتین لوتر کینگ و جان لنون)، داستانهای کوتاه توسط نویسندگان مشهور، کارتونهای طنز و ستونهای مشاوره، پلیبوی را به یک پدیده فرهنگی تبدیل کرد. او نشان داد که میتوان محتوای “مردانه” را با سطح بالایی از ادب و کیفیت ارائه داد.
* ایجاد سبک زندگی “پلیبوی” : هفنر مفهوم “پلیبوی” را به عنوان یک ایدهآل ترویج کرد : مردی که نه تنها در کار موفق است، بلکه از زندگی لذت میبرد. این سبک زندگی شامل موسیقی جاز، ادبیات، هنر، مد باکیفیت، ماشینهای لوکس، سفر و البته، همراهی با زنان زیبا بود . پیپ، به عنوان بخشی جداییناپذیر از این تصویر، نماد آرامش، تفکر و مردانگی کلاسیک به شمار میرفت.
* فراتر از مجله : هفنر امپراتوری پلیبوی را به طور قابل توجهی گسترش داد :
* باشگاههای پلیبوی (Playboy Clubs) : رستورانها و کلوپهای شبانهای که در سراسر جهان (از لاس وگاس و لندن گرفته تا توکیو و جاکارتا) افتتاح شدند. این باشگاهها با میزبانهای زن (Bunnies) که لباسهای معروف با گوش خرگوش میپوشیدند، تجربهای از دنیای رویایی پلیبوی را برای مشتریان فراهم میکردند.
* تلویزیون پلیبوی (Playboy TV): شبکهای که برنامههای متنوعی از مستند تا سریالهای درام و کمدی را پخش میکرد.
* فیلمسازی: تولید فیلمهایی مانند “پلیبوی و خرگوشهایش” (The Playboy and the Beast) و حمایت از فیلمهای مستقل.
* کالاهای مصرفی: از عطر و لوازم آرایشی گرفته تا لباس و لوازم جانبی.
* تأثیر فرهنگی: پلیبوی تأثیر عمیقی بر موسیقی (به ویژه جاز و راک اند رول)، مد (ژاکت قرمز، شلوارک پیراهنی، جوراب توری)، معماری (طراحی لانههای خرگوشی) و حتی زبان (اصطلاحات مانند “Playboy” و “Bunny”) گذاشت. هفنر به عنوان یک میزبان و حامی هنرمندان، نقش مهمی در صحنه فرهنگی آمریکا ایفا کرد.
بخش سوم : پیپ – نماد آرامش ، قدرت و هویت (تمرکز اصلی)
در حالی که جنبههای مختلف زندگی هفنر جنجالبرانگیز و مورد بحث است، علاقهی او به پیپ کشیدن تقریباً همواره به عنوان یک ویژگی مثبت، کلاسیک و جذاب از شخصیت او شناخته شده است. پیپ برای او فقط یک ابزار برای مصرف توتون نبود؛ بلکه بخشی جداییناپذیر از هویت تصویریاش، یک وسیله برای تمرکز، آرامش و حتی یک نماد قدرت و مردانگی کلاسیک بود.
* چرا پیپ؟ دلایل علاقه هفنر به پیپ را میتوان در چند زمینه جستجو کرد :
* نماد مردانگی کلاسیک: در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، پیپ کشیدن (در مقابل سیگار کشیدن که به تدریج رایجتر و کمتر خاص میشد) به عنوان نشانهای از بلوغ، تفکر، آرامش و مردانگی کلاسیک نگریسته میشد. این تصویر کاملاً با آرمان “پلیبوی” که هفنر ترویج میکرد همخوانی داشت: مردی باوقار، آرام، کنجکاو و لذتبخش.
* ابزار تمرکز و خلاقیت: هفنر در بسیاری از عکسها و مستندها دیده میشود که در حال کار (مطالعه، نوشتن، برنامهریزی) پیپ میکشد. دود آرام پیپ میتوانست به تمرکز و فرآیند خلاقانه او کمک کند، فضایی از آرامش برای اندیشیدن فراهم آورد.
* جزئی از استایل شخصی: همانطور که ژاکت قرمز و هار به امضای استایل او تبدیل شد، پیپ نیز بخشی جداییناپذیر از این “یونیفرم” بود. انتخاب پیپهای دستساز زیبا و توتونهای باکیفیت، نشاندهنده توجه او به جزئیات و علاقهاش به چیزهای خوب بود.
* ایجاد فضا و جو : در مهمانیهای لانه خرگوشی، دود پیپ در کنار موسیقی جاز و نورهای ملایم، بخشی از جوی خاص و فانتزی بود که هفنر خلق میکرد. دود پیپ حس گرما، صمیمیت و اندیشه را تداعی میکرد.
* تضاد با سیگار: در حالی که سیگارهای برگ (سیگار) اغلب با تجملات زنانه یا تجارت مرتبط بودند، پیپ حس مردانهتر، فکری و شخصیتری داشت. این تضاد با تصویر پر زرق و برق پلیبوی جالب توجه بود و عمق بیشتری به شخصیت هفنر میبخشید.
* پیپهای مورد علاقه هفنر :
هفنر مجموعهای قابل توجه از پیپهای دستساز داشت. او به کیفیت و زیبایی آنها اهمیت میداد و اغلب از پیپهای سازندگان مشهور استفاده میکرد. بر اساس عکسها، مستندها و خاطرات منتشر شده، میتوان به برخی ترجیحات او اشاره کرد :
* سبکهای محبوب:
* بیلارد (Billiard): این کلاسیکترین و همهکارهترین شکل پیپ است. کاسهای متوسط، شنکی نسبتاً کوتاه و استمی مستقیم . هفنر اغلب با بیلاردهای زیبا دیده میشد. این سبک تعادل خوبی بین اندازه، ظرفیت و سهولت استفاده دارد.
* دوبلین (Dublin): با کاسهای مخروطی یا شیاردار و شنکی مورب، ظاهری زیبا و ارگانیک دارد. این سبک نیز در مجموعه هفنر دیده میشود و حس کلاسیک و ظرافت را منتقل میکند.
* پوکر (Poker): کاسهای مربعی یا مستطیلی و شنکی کوتاه و معمولاً مستقیم. این شکل حس استحکام و مردانگی دارد و ممکن است برای هفنر جذاب بوده باشد.
* اپل (Apple): کاسهای گرد و شبیه سیب، با شنکی معمولاً منحنی. این شکل حس گرما و کلاسیک بودن دارد.
* سازندگان محبوب : هفنر به احتمال زیاد از پیپهای دستساز سازندگان برجسته آمریکایی و اروپایی استفاده میکرد. برخی از نامهایی که ممکن است در مجموعه او یافت شده باشند عبارتند از :
* دانهیل (Dunhill): برند انگلیسی افسانهای که نماد لوکس و کیفیت در دنیای پیپ است. پیپهای دانهیل (به ویژه مدلهای کلاسیک مثل Root Briar یا Shell Briar) انتخابهای بسیار محتمل برای هفنر هستند.
* ساوینلی (Savinelli): برند ایتالیایی معروف با کیفیت بالا و تنوع طراحی. پیپهای ساوینلی (مثل مدلهای Autograph یا Lines) نیز میتوانستهاند در مجموعه او باشند.
* استنول (Stanwell): برندی با شهرت در طراحیهای مدرن و کیفیت ساخت عالی. ممکن است هفنر به طراحیهای نوآورانه آنها نیز علاقه داشته باشد.
* پترسون (Peterson): برند ایرلندی مشهور با سیستم خنککننده معروف (P-Lip). پیپهای پترسون (مثل System Standard یا Deluxe) با کارایی بالا و ظاهر کلاسیک، گزینههای مناسبی هستند.
* سازندگان دستساز آمریکایی: با توجه به علاقه هفنر به حمایت از هنرمندان آمریکایی، محتمل است که از پیپهای سازندگان دستساز معروف آمریکایی آن دوره (مثل Bo Nordh، Sixten Ivarsson یا حتی سازندگان اولیه آمریکایی) نیز استفاده میکرده است. این پیپها منحصر به فرد و نشاندهنده سلیقه خاص او هستند.
* مواد : هفنر قطعاً به پیپهای ساخته شده از برایر (Briar) علاقه داشت. برایر استاندارد طلایی برای ساخت پیپهای باکیفیت است به دلیل مقاومت در برابر حرارت، جذب رطوبت و طعم خنثی. پیپهای او از برایرهای باکیفیت و اغلب با رگههای زیبا (Grain) ساخته شده بودند. استفاده از پیپهای مِرشام (Meerschaum) یا سایر مواد کمتر رایجتر به نظر میرسد، اگرچه ممکن است نمونههایی در مجموعه او وجود داشته باشد.
* ظاهر: پیپهای هفنر معمولاً ظاهری کلاسیک و شیک داشتند. رنگهای طبیعی برایر (قهوهای روشن تا تیره) یا رنگهای سیاه و مشکی (مانند Shell Briar دانهیل) محتملتر هستند. او به احتمال زیاد به پیپهای با رگههای زیبا (Straight Grain, Birdseye) و پرداخت صیقلی علاقه داشت. دهانههای پیپهای او احتمالاً از جنس اکرولیک (Acrylic) یا هارد رابر (Hard Rubber) با رنگهای کلاسیک (مشکی، قهوهای تیره، قرمز تیره) بودند.
* توتونهای مورد علاقه هفنر: انتخاب توتون، به اندازه خود پیپ برای یک علاقهمند مهم است. هفنر به احتمال زیاد توتونهای باکیفیت و متناسب با سلیقه کلاسیک خود را ترجیح میداد. اطلاعات دقیق و مستند درباره برندها و مخلوطهای خاصی که او روزانه استفاده میکرده کم است، اما میتوان بر اساس تصاویر، توصیفات و سلیقه رایج در آن دوره، حدسهای معقولی زد :
* ترجیحات کلی : به نظر میرسد هفنر به توتونهای آروماتیک (Aromatic) و انگلیسی سبک (Light English) یا دانهیل (Virginia) علاقه داشته باشد. این توتونها معمولاً طعمهای ملایم و دلپذیری دارند و دود خنکتری تولید میکنند که برای کشیدن طولانیمدت در طول کار یا مهمانی مناسبتر است.
توتونهای بسیار قوی، دودی یا با طعمهای زمینی و تند (مانند برخی مخلوطهای انگلیسی سنگین یا بالکانی) احتمالاً ترجیح او نبودهاند.
* انواع توتون محتمل:
* دانهیل (Virginia): توتونهای دانهیل پایهای بسیاری از مخلوطها هستند. آنها طعم شیرین، میوهای (گاهی شبیه عسل یا چوب) و دود خنک دارند. هفنر ممکن است از مخلوطهای خالص دانهیل یا مخلوطهای مبتنی بر دانهیل لذت میبرده است. این توتونها حس کلاسیک و پالودهای دارند.
* آروماتیک (Aromatic): این توتونها با افزودنیهای طعمدهنده (مانند وانیل، کارامل، میوهها، ادویهها) معطر میشوند. آنها طعمهای شیرین و دلپذیری دارند و دود خوشبو و ملایمی تولید میکنند. این ویژگیها آنها را برای محیطهای اجتماعی مانند مهمانیهای لانه خرگوشی یا کشیدن در کنار دیگران بسیار مناسب میکند. هفنر ممکن است مخلوطهای آروماتیک با طعمهای کلاسیک مانند وانیل، کارامل یا گیلاس را دوست میداشته باشد.
* ویرجینیا-پریک (Virginia/Perique): افزودن مقدار کمی پریک (توتونی با طعم تند و میوهای) به توتونهای ویرجینیا ، عمق و پیچیدگی ملایمی به آن اضافه میکند. این مخلوطها (که گاهی “دانهای معطر” نامیده میشوند) تعادل خوبی بین شیرینی دانهای و تندی ملایم پریک دارند و میتوانستهاند انتخاب خوبی برای هفنر باشند.
* برندها و مخلوطهای محتمل (با احتیاط): در دهههای ۵۰ تا ۷۰، برندهای معتبر آمریکایی و اروپایی محبوب بودند. برخی گزینههای محتمل برای هفنر میتوانستهاند شامل موارد زیر باشند:
* برندهای کلاسیک آمریکایی: مانند Captain Black (به ویژه مخلوطهای آروماتیک معروف آن مثل Captain Black Original یا White)، Borkum Riff (مخلوطهای آروماتیک محبوب)، Half & Half (یک مخلوط کلاسیک آمریکایی که معمولاً بر پایه برلی و با افزودنیهای معطر است)، Sir Walter Raleigh (یک مخلوط دانهای کلاسیک). این برندها در آن دوره بسیار رایج و در دسترس بودند و طعمهای ملایم و دلپذیری داشتند.
* برندهای انگلیسی/اروپایی: مانند Dunhill (مخلوطهای کلاسیک مانند Early Morning Pipe یا Mild Mixture که انگلیسی سبک محسوب میشوند)، Savinelli (مخلوطهای آروماتیک یا ویرجینیای خودشان)، Stanwell (مخلوطهای متنوع). این برندها کیفیت بالاتری داشتند و با پیپهای دستساز هماهنگی خوبی برقرار میکردند.
* مخلوطهای خاص: ممکن است هفنر از مخلوطهای اختصاصی که توسط فروشگاههای تخصصی پیپ و توتون در لس آنجلس یا شیکاگو برای او آماده میشد، استفاده میکرده باشد. این مخلوطها کاملاً مطابق با سلیقه شخصی او تنظیم میشدند.
* روش کشیدن: هفنر به نظر میرسد یک پیپکش آرام و مداوم بوده باشد. او پیپ را به سرعت نمیکشید تا آن را داغ نکند، بلکه به آرامی و با مکشهای منظم، دود خنک و ملایمی را استشمام میکرد. این روش به طعم بهتر توتون و لذت بردن از فرآیند کشیدن کمک میکند و با تصویر آرام و متمرکز او همخوانی دارد.
بخش چهارم : پیپ در تصویر عمومی هفنر و میراث آن
* پیپ به عنوان امضای هویت: تقریباً در هر تصویر نمادین از هیو هفنر در اوج قدرت پلیبوی (دهههای ۶۰ و ۷۰)، یک پیپ در دست یا دهان او دیده میشود. این پیپ، به اندازه ژاکت قرمز، بخشی از “یونیفرم” او بود. پیپ، او را از سایر ناشران یا چهرههای عمومی متمایز میکرد و به او هویتی منحصر به فرد و به یاد ماندنی میبخشید. این تصویر، مردی را نشان میداد که در عین لذتبردن از دنیای مادی و شهوانی، به اندیشه، آرامش و سنتهای کلاسیک نیز اهمیت میدهد.
* تأثیر بر فرهنگ پیپ کشیدن : هفنر به عنوان یکی از مشهورترین چهرههای عمومی که به طور مداوم و با افتخار پیپ میکشید، نقش مهمی در حفظ و حتی ترویج تصویر مثبت پیپ کشیدن در دوران اوج گیری سیگارهای کشیدنی و بعداً مبارزه با دخانیات داشت. او نشان داد که پیپ میتواند بخشی از یک سبک زندگی شیک، فکری و لذتبخش باشد. این تأثیر، هرچند غیرمستقیم، برای جامعه علاقهمندان به پیپ و توتون قابل توجه بود.
* پیپ در لانه خرگوشی : در مهمانیهای افسانهای لانه خرگوشی، دود پیپ در کنار موسیقی جاز، نورپردازی ملایم و عطر عطرها، بخشی از جوی منحصر به فرد بود که هفنر خلق میکرد. دود پیپ، حس گرما، صمیمیت، اندیشه و مردانگی کلاسیک را به آن فضا اضافه میکرد و آن را از یک مهمانی صرفاً شهوانی متمایز میکرد. مهمانان، از جمله بسیاری از سلبریتیها و هنرمندان مرد، اغلب با پیپ دیده میشدند که این عادت را از میزبان خود الهام گرفته بودند.
* تداوم در سالهای اخیر : حتی در سالهای پایانی عمرش و با وجود کاهش محبوبیت پیپ کشیدن در جامعه عمومی، هفنر همچنان به عادت خود پایبند ماند. تصاویر او در لانه خرگوشی لس آنجلس در دهه ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰، همچنان نشاندهنده مردی است که با پیپش در حال استراحت، مطالعه یا تماشای تلویزیون است. این پایبندی، نشاندهنده عمق علاقه و ارتباط شخصی او با این ابزار بود.
* میراث برای دنیای پیپ و توتون: برای جامعه علاقهمندان به پیپ و توتون، هیو هفنر یک “چهره تاریخی” مهم است. او نمادی از دوران طلایی پیپ کشیدن در فرهنگ عامه آمریکاست. علاقهی او به پیپهای دستساز باکیفیت و توتونهای ملایم و خوشطعم، نشاندهنده سلیقهای کلاسیک و آگاهانه است. تصویر او به عنوان یک “پیپکش” معروف، همچنان الهامبخش بسیاری از علاقهمندان جدید و قدیمی است و یادآور ارتباط عمیق این ابزار ساده با تاریخ، فرهنگ و هویت شخصی است.

نتیجهگیری : دودی که رویاها را شکل داد
هیو هفنر شخصیتی بود که پیچیدگیها و تناقضهای بسیاری در خود جای داده بود. او هم پیشگام آزادی بیان و حامی هنر بود، هم متهم به شیوهگرایی و تجاریسازی جنسیت. هم خالق امپراتوری رسانهای بزرگی بود، هم نماد یک سبک زندگی اغالیآمیز. در میان این همه رنگ و لعاب، علاقهی عمیق و صادقانه او به پیپ کشیدن، نقطهای ثابت و قابل احترام باقی ماند.
پیپ برای هفنر ، بسیار فراتر از یک عادت یا وسیلهای برای مصرف نیکوتین بود. این پیپ بود که به تصویر عمومی او عمق میبخشید، او را از یک صرفاً “مرد جشن” به یک “مرد اندیشمند” تبدیل میکرد. این پیپ بود که در سکوت دفتر کارش یا در شلوغی مهمانیهایش، به او آرامش و تمرکز میبخشید. این پیپ بود که نماد مردانگی کلاسیک، لذتبردن از جزئیات باکیفیت و ارتباط با سنتهای آرامبخش بود.
پیپهای دستساز زیبا و توتونهای ملایم و خوشطعمی که او انتخاب میکرد، بازتابی از سلیقهای آگاهانه و علاقهای واقعی به دنیای پیپ و توتون بود. او نه تنها از آنها لذت میبرد، بلکه به طور ناخودآگاه به ترویج تصویر مثبت این عادت در فرهنگ عامه کمک کرد.
امروزه، وقتی به عکسهای کلاسیک هیو هفنر با ژاکت قرمز و پیپ در دست نگاه میکنیم، نه تنها بنیانگذار پلیبوی را میبینیم، بلکه مردی را میبینیم که بخشی از هویت خود را در دود آرام پیپش شکل داد. دودی که برای دههها در لانههای خرگوشی شیکاگو و لس آنجلس شناور بود و رویاهای یک امپراتوری و سبک زندگی را در خود حل کرده بود. برای جامعه علاقهمندان به پیپ و توتون، هفنر فراتر از جنجالها ، به عنوان یکی از مشهورترین چهرههایی که با افتخار و سبک پیپ میکشید، در تاریخ این دنیای خاص باقی خواهد ماند؛ مردی که نشان داد پیپ میتواند هم نماد قدرت باشد، هم نماد تفکر، و هم بخشی جداییناپذیر از یک افسانه.
جدید ترین اخبار پیپ با ماسترو رحیمی
ژورنال بررسی سیگاربرگ های ایران و جهان
همین امروز عضو انجمن سفر و پیپ شوید
خرید پیپ فروشگاه اول
خرید پیپ فروشگاه دوم
بخشی کوتاه از آموزش پیپ
برگرفته از آموزههای ماسترو رحیمی و استاد کامران
گرد آوری توسط تیم تولید محتوای پاسارگادتاباک
در انجمن پیپ و سیگاربرگ ایران
با پادکست های رادیو اسموک , تدخین خود را عمیق تر حس کنید !
