تاریخچه طراحی پیپ دانمارک

در این مقاله می خوانید :

تاریخچه طراحی پیپ دانمارک

همانطور که در قسمت‌های قبلی مجموعه تاریخچه طراحی پیپ بحث کردیم، ساخت پیپ برایر در فرانسه آغاز شد و سپس به انگلستان، ایتالیا و سایر نقاط اروپا – از جمله دانمارک – گسترش یافت. در دهه‌های ابتدایی قرن بیستم، پیپ‌های انگلیسی در میان پیپ‌کش‌های دانمارکی محبوبیت داشتند. با این حال، آشفتگی جنگ جهانی دوم و کمبود برایری که ناشی از آن بود، در دسترس بودن هر دو پیپ انگلیسی در دانمارک و همچنین پیپ‌های برایر به طور کلی در سراسر اروپا را کاهش داد. پول نیلسن با تشخیص این خلا، سعی کرد آن را با ساخت پیپ‌هایی از چوب راش پر کند. در سال ۱۹۴۲، او شرکت جدید لوله دانمارکی خود را تأسیس کرد و نام آن را Kyringe گذاشت.

پایان جنگ شاهد بازگشت پیپ‌های برایر بود. نیلسن محبوبیت خرید پیپ انگلیسی مشتریان دانمارکی خود را تشخیص داد، بنابراین در سال ۱۹۴۸ او Kyringe را به Stanwell تغییر نام داد – نامی انگلیسی‌تر – و حتی نام خانوادگی خود را برای مطابقت تغییر داد و این انتقال را مستحکم کرد و تعهد خود را به ساخت پیپ‌های با کیفیت ثابت کرد.

Stanwell اولین صادرکننده اصلی پیپ دانمارکی شد و با افزایش محبوبیت آن و با تأسیس سایر سازندگان، تنوع طراحی پیپ نیز افزایش یافت. دو جنبه‌ای که استنول را از سایر سازندگان در سرتاسر جهان متمایز ‌رد و به سبک طراحی پیپ دانمارکی به طور کلی کمک می‌کرد، تأثیر زیبایی شناختی عملکردگرایی دانمارکی و مشارکت این شرکت با برخی از سازندگان صنعتگر، به ویژه Sixten Ivarsson بود.

شروع نهضت تولید پیپ دانمارکی در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به دنبال زیبایی‌شناسی طراحی کارکردگرای دانمارکی بود: سبکی که، به‌ ویژه در معماری در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ در دانمارک فعال بود و مینیمالیسم و ​​کارکرد را بر شیک بودن ترجیح می‌داد.

تاریخچه طراحی پیپ دانمارک

در سبک کارکردگرایی، هر انتخاب زیبایی شناختی که مستقیماً بر عملکرد یک شی تأثیر نمی گذاشت، رد می‌شود. اگرچه در عمل، جنبش کارکردگرای دانمارکی ظریف‌تر بود و خلاقیت‌های آن، در عین سادگی، با ظرافت و جذابیتی خاص مشخص می‌شد.

آثار آرنه یاکوبسن، معمار و طراح مبلمان که یکی از بنیانگذاران کارکردگرایی دانمارکی و همچنین سایر طراحان به حساب می‌آید، آگاهی کلی زیبایی‌شناختی جامعه دانمارکی و فرهنگ گسترده‌تر اسکاندیناوی را نشان می‌دهد. بنابراین، تأثیر کارکردگرایی دانمارکی بر پیپ‌ها به یک پیشرفت طبیعی قابل درک تبدیل می‌شود.

تام التانگ، یکی از معتبرترین تولیدکنندگان صنعت پیپ در جهان، بیش از ۴۰ سال است که در دانمارک پیپ تولید می‌کند و سبک او اغلب منعکس کننده اصول کارکردگرایی دانمارکی است. او حتی پیپ‌هایی را که بر اساس یک چراغ طراحی شده توسط آرنه یاکوبسن طراحی شده است، تولید کرده است.

تام با تأمل در تاریخچه تولید پیپ دانمارک، می‌گوید: «Stanwell و Sixten کارهای طراحان دانمارکی – آرنه یاکوبسن، هانس یورگنسن وگنر، پول هنینگسن – و همه افرادی را که صحنه معماری و مبلمان را تغییر دادند را درک کردند. ساده، اما هنوز هم بسیار ظریف و استنول و سیکستن این رویکرد را در ساخت پیپ به کار بردند و به این شهرت ادامه دادند که اینجا، در دانمارک، می‌توانیم کاری کمی متفاوت انجام دهیم و در آن موفق باشیم.»

وقتی التانگ یک پیپ را شکل می‌دهد، می گوید سه عنصر را در اولویت قرار می‌دهد: تناسب، هارمونی و تعادل. او می‌گوید: «البته من هر چند وقت یک بار شکل دیوانه‌واری نیز می‌سازم.» و با اشاره به تصاویر واقعی‌اش به شکل حلزون با علاقه می‌خندد. اما در غیر این صورت، من پیپ‌های ساده، ظریف و کاربردی تولید می‌کنم – توجه به خطوط کامل، نسبت‌های متعادل، هماهنگی بین خطوط متضاد و غیره.

به همان شیوه‌ای که سازندگان پیپ ایتالیایی اشکال کلاسیک انگلیسی و فرانسوی را دوباره تفسیر کردند، نسبت‌های نسبی را به نمایش گذاشتند و آن‌ها را با پرداخت‌های خاطره انگیزتر ارائه کردند، سازندگان دانمارکی نیز به طور خلاقانه‌ای بر روی قراردادهای طراحی پیپ انگلیسی و فرانسوی را گسترش دادند. سازندگان پیپ در دانمارک، تحت تأثیر کارکردگرایی دانمارکی، جلوه و ظرافت بیشتری را به اشکال سنتی اضافه کردند. با استفاده از فرم بیلیارد مستقیم و صاف دانمارکی به عنوان مثال، سایکس ویلفورد توضیح می‌دهد که «عریض‌ترین قسمت کاسه اغلب به سمت پاشنه پایین‌تر از مثلاً Dunhill 03 قرار می‌گیرد، بنابراین با نزدیک شدن دو طرف به لبه، از مخروطی‌تر شدن آن لذت می‌برید. به طور مشابه، شنک معمولاً به‌طور نامحسوس به سمت استم مخروطی می‌شود. ممکن است استوانه‌ای به نظر برسد، اما در واقع مخروطی است. هنگامی که یک شنک یک استوانه کامل است، حتی می‌تواند به نظر برسد که تاب می‌خورد؛ وقتی مخروطی می‌شود، زیبایی ظاهری، کمی اصلاح می‌شود و شیکتر.”

بیشتر بخوانید:  مختصری درباره پیپ بول داگ و توتون مناسب آن

تاریخچه طراحی پیپ دانمارک

در حالی که تولیدکنندگان پیپ ایتالیایی نسبت شکل‌های کلاسیک را به شیوه‌ای تغییر دادند که ما امروز آن را «نئوکلاسیک» می‌نامیم، سازندگان دانمارکی به سنت نزدیک‌تر شدند، اما خطوط و منحنی‌ها به گونه‌ای متفاوت شکل گرفتند.

گفته می‌شود: «سازندگان پیپ دانمارکی رویکرد طراحی سنتی دانهیل را تحسین می‌کردند و به دانهیل به عنوان نمونه‌ای از شکل‌های کلاسیک نگاه می‌کردند. “اما آن‌ها شروع به ایجاد تغییرات نامحسوس خود کردند – شنک را کمی مخروط کردند، کاسه را بیشتر به سمت لبه مخروط کردند، خطوطی مشخص تر در فرم انتقالی و کاسه پایینی – و این عناصر چیزی است که ما اکنون آن‌ها را امضاهای اصلی طراحی پیپ کلاسیک دانمارکی، در نظر می گیریم.”

چنین تنوع زیبایی شناختی دقیقاً عمدی نبود، اما کاملاً اتفاقی هم نبود. همانطور که زبان در طول زمان به دلیل تأثیرات فرهنگی و عوامل دیگر، یا بسته به تفاوت‌های توپوگرافیک، در طول زمان تکامل می‌یابد، مفاهیم هنری نیز بر اساس دیدگاه‌های گوناگون تغییر می‌کند – چه فرهنگی و اجتماعی، یا بر اساس تمایلات خلاقانه افراد مختلف کارکردگرایی دانمارکی ذاتی آگاهی هنری سازندگان دانمارکی از جمله سازندگان پیپ بود، بنابراین جنبه‌های زیبایی‌شناختی جدیدی در ساخت پیپ گنجانده شد و با افزایش تولید و محبوبیت کارخانه‌هایی مانند استنول بیشتر و بیشتر آشنا و شناخته شد. با این حال، بر خلاف بسیاری از عملیات پیپ سازی در مقیاس بزرگ، این کارگاه‌های دانمارکی از مشارکت با پیپ تراش‌های شخصی که اشکالی را برای تولید انبوه طراحی می‌کردند، برخوردار بودند. یکی از این صنعتگران Sixten Ivarsson بود و رویکرد تغییر پارادایم او در ساخت پیپ، عصر جدیدی از صنعت را آغاز کرد.

اشکال و نوآوری‌های ایوارسون

Sixten Ivarsson جنبش صنعتی سازی پیپ سازی را تسریع کرد و برای همیشه چشم‌انداز پیپ سازی را تغییر داد.

حرفه ایوارسون در Suhr’s Pibemageri در کپنهاگ آغاز شد، جایی که او تعمیر پیپ‌ها را آموخت و در اواخر دهه ۱۹۴۰ و اوایل دهه ۵۰ شروع به ساخت پیپ‌های خود کرد. یک دهه پیش، سایکس با لارس ایوارسون، پسر سیکستن و یک پیپ‌ساز افسانه‌ای که در سال ۲۰۱۸ درگذشت، مصاحبه‌ای کرد. این دو در سال ۲۰۱۱ درباره سال‌های اولیه ساخت پیپ دانمارکی صحبت کردند و لارس شروع حرفه سیکستن را توصیف کرد:

[پدرم] در سال‌های پایانی جنگ جهانی دوم [پیپ‌سازی] را شروع کرد. در واقع او برای خودش یک پیپ درست کرد، اما نتوانست برای آن دهانه‌ای پیدا کند و شایعاتی در اطراف وجود داشت که یک مغازه تنباکو فروشی وجود دارد که پیپ را تعمیر می‌کند، [و اینکه] دهانی ابونیت دارند. بنابراین، او به آنجا رفت و از او پرسید که آیا می‌توانند برای او یک دهانی بگذارند. آن‌ها نتوانستند چون تعمیرکار پایش شکسته بود، بنابراین پدرم پرسید که شاید خودش بتواند این کار را انجام دهد. به او اجازه دادند و او تراش را شروع کرد و سپس دهانی را درست کرد، آن‌ها بسیار تحت تأثیر این کار قرار گرفتند و از او پرسیدند که آیا می‌تواند برای آن‌ها تعمیراتی انجام دهد و او موافقت کرد و از آنجا، داستان شروع شد.

در حالی که پیپ‌های ساخته شده Sixten از طرح‌های کلاسیک انگلیسی الهام می‌گرفتند اما تأثیر جنبش عملکردگرای دانمارکی از دهه‌های قبل را داشتند و منحنی‌های نرم‌تر، خطوط براق‌تر و سبک مینیمالیستی را به نمایش می‌گذاشتند. هنگامی که پول نیلسن از کارگاه Suhr بازدید کرد، که قبلاً Kyringe را به Stanwell تغییر نام داده بود، اشکال Sixten را تحسین کرد و از او درخواست کرد تا پیپ‌هایی را برای تولید انبوه طراحی کند. این اشکال کم و بیش سبک الهام گرفته از کارکردگرایانه طراحی پیپ دانمارکی را آغاز کردند و با کارایی و خروجی بالای یک محیط کارخانه، توانستند مخاطبان زیادی را جذب کنند.

التانگ می‌گوید: «در آن زمان، اساساً فقط کارخانه‌های پیپ سازی که در اطراف وجود داشت، همه اشکال کلاسیک را می‌ساختند – بیلیارد، دوبلین، لووات، شکل‌های خمیده و غیره – بنابراین تفاوت سبک سیکستن و استنول ناچیز اما فوق العاده است. “به اندازه کافی متفاوت بود و زیبایی خاصی را ایجاد می‌کرد که ویژگی هایی را حفظ می‌کرد که دوستداران پیپ در مورد اشکال کلاسیک انگلیسی از آن لذت می‌بردند.

سیکستن در حالی که برای استنول کار می‌کرد، به ساخت پیپ‌هایی به نام خود نیز  ادامه داد، اما در سال ۱۹۵۰، طراحی برای این برند دانمارکی را متوقف کرد تا کاملاً بر روی پیپ‌سازی حرفه‌ای خود تمرکز کند. ایوارسون یک مفهوم و فرآیند کاملاً جدید برای ساخت پیپ ایجاد کرده بود. بنابر گفته‌ها: «تا این لحظه، یک پیپ با بریدن یک بلاک برایر یا بر روی ماشین تراش یا فرز، سوراخ کردن محفظه و راه هوایی و شکل دادن به کاسه و شنک در یک مرحله ساخته می‌شد.»

بیشتر بخوانید:  نگاه تاریخی به سیر تحولی پیپ‌های فلزی

اساساً قبل از اینکه یک بلاک بریده شود، شکل انتخابی سوراخ شده و تقریباً شکل می‌گرفت و کیفیت طرح و رابطه آن با شکل کم و بیش با شانس تعیین می‌شد.

اول فرم بعد سوراخ کاری !

ایوارسون این قرارداد را معکوس کرد و دریافت که می‌توان قبل از سوراخ کردن محفظه و راه هوایی، یک بلاک را روی یک دیسک سنباده شکل داد. این تغییر سوراخ‌کاری و شکل‌دهی به سازنده اجازه می‌دهد تا طرح‌های برایر را همانطور که شکل می‌دهند در نظر بگیرد و آن را به گونه‌ای شکل دهد که بهترین طرح را بدون کاهش سوراخ‌هایی که قبلاً حفر کرده‌اند، ارائه دهد. به جای اینکه کیفیت طرح و نقش پیپ و رابطه آن با شکل به شانس سپرده شود، «یک سازنده می‌تواند ابتدا فرآیند شکل‌دهی را آغاز کند، شکل را بر اساس طرح و نقش قرار دهد و آن را با دید خلاقانه‌اش هماهنگ کند، بدون اینکه توسط سوراخ‌کاری محدود شود. با این روش طراحی پیپ نامتقارن نیز اکنون امکان‌پذیر بود و دیگر به تقارن شعاعی که ماشین‌های تراش و سایر ماشین‌ها نیاز داشتند محدود نمی‌شد. التانگ می‌گوید: «ناگهان می‌توانی شکل دیوانه‌واری را انجام دهی و بعد می‌توانی سوراخ‌های لازم را دریل کنی.» بنابراین می‌توانید شکلی را انجام دهید که متقارن نباشد، و آزادی بیشتری در نحوه شکل‌دهی خطوط دارید. این فرآیند کل دیدگاه ساخت پیپ را تغییر داد. به سازندگان پیپ فرصت‌های جدیدی داد و بیشتر پیپ‌های دانمارکی بر اساس شکل‌گیری ساخته  می‌شوند.

طرح و نقش

اگر به تمام پیپ‌هایی که در شکل‌های کلاسیک دانمارکی ساخته شده‌اند نگاه کنید، آن‌ها بر اساس نحوه عملکرد طرح و نقش و همچنین تحت تأثیر کارکردگرایی دانمارکی هستند.

همانطور که گفته شد، این اشکال دانمارکی خطوط صاف، منحنی‌های انعطاف‌پذیر و تناسبات جذاب را در اولویت قرار می‌دهند و تعدادی از طرح‌های Sixten امروزه محبوب هستند و زیبایی‌شناسی دیگر سازندگان را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار داده‌اند. شاید نمادین‌ترین شکل او، Peewit، برداشتی از Acorn باشد، کاسه و خار پاشنه که با انحناهای انعطاف‌پذیر و شنک باریک و زاویه‌دار مشخص می‌شود. دیگر اجراها، مانند طرح‌های دوبلین Sixten، بین نسخه‌های سیال و زاویه‌دار در نوسان بودند، اما همگی با تناسب‌های تراشیده و شکل‌دهی ساده مشخص می‌شدند که این زیبایی شناسی متمایز دانمارکی را تقویت می‌کرد.

همراهی با این تغییر در تکنیک شکل دهی، تمرکز بیشتر بر کار بود. در حالی که مواد جایگزین غیرمعمول نبودند، ادغام آن‌ها در ترکیب کلی تا قبل از سیکستن و نهضت تولید پیپ به صورت هنرمندانه مورد توجه قرار نگرفت.

بامبو را به عنوان نمونه در نظر بگیرید: دانهیل در ساخت پیپ با پیپ‌های Whangee خود پیشگام استفاده از آن بود و در طول کمبود آن در جنگ جهانی دوم، در کاهش خیزران صرفه‌جویی کرد، اما ایوارسون و صنعت‌گرانی که او راهنمایی می‌کرد شروع به استفاده از بامبو و دیگر تزیینات به‌عنوان عناصر طراحی پیپ کردند که با ریتم طراحی پیپ مطابقت داشت. سایر مواد، مانند شاخ و شمشاد، به طور مشابه برای تکمیل شکل دادن به خود پیپ طراحی شده‌اند که اغلب به زیبایی به سمت شنک می‌چرخد.

رویکرد در اولویت دوم قرار دادن سوراخ‌کاری و اجرای ماهرانه تزئینات از متریال مختلف توسط سیکستن، آنچه را که در ابتدا در ساخت پیپ ممکن می‌پنداشتند، گسترش داد، مرزها برچیده شد و مرز هنری جدیدی برای اکتشاف آماده شد، اما این مرز برای تولید انبوه مناسب نبود.

تاریخچه طراحی پیپ دانمارک

تنظیمات بزرگ و کارخانه‌ای به کارایی ماشین‌ها متکی بود، اما تکنیک آیوارسون تنها در سطح دست‌ساز و کارگاهی قابل استفاده بود. پیپ‌ها و فرآیندهای او موجی از تولیدکنندگان صنعتگر پیپ را الهام بخشید که قصد داشتند پیپ‌های باکیفیت را از دیدگاه‌های شخصی و خلاقانه خود بسازند – فرآیندی که تنها به دلیل تکنیک Sixten امکان‌پذیر است.

همانطور که محبوبیت پیپ‌های ایوارسون و دانمارکی افزایش یافت، کارگاه‌هایی به سبک او تأسیس شد که زیبایی شناسی طراحی دانمارکی را از طریق آثار دست ساز خود ارتقا داد و در عین حال سبک‌های متمایز را در آن سنت فراگیر توسعه داد. تام التانگ سال‌ها را صرف ساختن لوله‌ها برای Pipe-Dan کرد و لوله‌های Select و Straight Grain توسط Larsen توسط افرادی مانند Hans Fermer Nielsen، Teddy Knudsen و Tonni Nielsen ساخته شد.

بیشتر بخوانید:  نکته ای در مورد تمیزکاری پیپ

سبک فانتزی دانمارکی

برخی از سازندگان این آزادی شکل‌دهی را به نهایت رساندند و شکل‌های دراماتیک با دست، پر از طرح و خطوط و برآمدگی عجیب و غریب را ساختند. توانایی نزدیک شدن به بلاک به عنوان یک بوم خالی، بر خلاف بلاک محدود شده توسط کاسه و راه هوایی از پیش حفاری شده، امکان بی پایانی از طرح‌ها را فراهم می‌کرد و این انتهای فوق‌العاده‌تر از طیف Freehand به سبک فانتزی دانمارکی معروف شد.

برخلاف طراحی کلاسیک دانمارکی، جنبش فانتزی دانمارکی استانداردهای طراحی پیپ کلاسیک انگلیسی و فرانسوی را در اولویت قرار نداد و عناصری از کارکردگرایی دانمارکی را در بر نداشت. مینیمالیسم یک فضیلت در نظر گرفته نمی شد. درعوض، ابهت ارزشمند بود، هر شکلی که برای برونگرایی طراحی شده بود و اغلب از الگوهای طرح و نقش وحشی صرف نظر از جایی که رفته و بدون توجه به استانداردهای سنتی نسبت و خط پیروی می‌کرد. کارگاه‌هایی مانند پربن هولم و نوردینگ این زیبایی‌شناسی را رایج کردند و توجه پیپ‌کش را در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ به‌ویژه در ایالات متحده جلب کرد. اگرچه تب فانتزی دانمارکی در دهه‌های قبل از بین رفته است، در مقایسه با آن، هنوز یک سبک محبوب برای بسیاری باقی مانده است و موفقیت اریک نوردینگ حاکی از محبوبیت مداوم این سبک است. از نظر سبک، نمی‌توانست از طراحی پیپ کلاسیک دانمارکی، سبک ارائه شده توسط Sixten و دیگر سازندگان دانمارکی فراتر باشد.

انتقال دانش

نوآوری شکل دهی سیکستن به تنهایی میراث او را در تاریخ پیپ‌سازی تثبیت می‌کند. با این حال، اگر او دانش خود را به دیگر سازندگان منتقل نمی‌کرد، اهمیت او بسیار کمتر بود. معلمی شاید قدرتمندترین هدیه ایوارسون بود که تعدادی از صنعتگران دیگر را در این صنعت راهنمایی کرد: هنرمندانی مانند جس چونوویچ، بو نورد، هیرویوکی توکوتومی و پسر و نوه خود سیکستن، لارس و نانا، همگی رشد کردند تا در هر دو زمینه از معلم خود پیشی بگیرند. مهارت و شناخت، ساخت برخی از بهترین و پرطرفدارترین  پیپ‌هایی که تاکنون شناخته شده است. حتی صنعت‌گرانی که مستقیماً توسط ایوارسون راهنمایی تعلیم ندیده‌اند، بر شانه‌های نوآوری و سبک طراحی او ایستاده‌اند و آن را به صنعت‌گران آینده منتقل می‌کنند – برای مثال، تدی نادسن، بنی یورگنسن را آموزش می‌دهد، که سپس این هنر را به پسرش لاسه اسکووگارد آموخت که با پول ایلستد کار می‌کرد همراه با Nording و Former قبل از مربیگری Manduela Riger-Kusk.

اگر آموزگار و راهنمایی سیکستن در تکنیک “اول شکل، دوم مته” او نبود، ممکن است امروز ما در مورد ساخت پیپ‌های صنعتی فقط در زمان گذشته بحث کنیم و آن را مانند فسیل چیزی که زمانی وجود داشت مشاهده کنیم. در عوض، پیپ سازی هنری امروزه رونق گرفته و اکنون جهان را پوشش می‌دهد، گسترشی که ریشه‌های آن با سیکستن آغاز شد. به قول خود التنگ: “سیکستن اساس و پایه تجارت پیپ‌های هنری بود. اگر او نبود، من متقاعد شده‌ام که کل صنعت پیپ  امروز بسیار متفاوت به نظر می رسید.”

صنعتگران دیگر، شاید تام بیشتر از همه، با آموزش، راهنمایی و تعلیم هنرمندان جوان‌تر در سال‌های اولیه کار خود، جای پای ایوارسون را دنبال کرده‌اند و شور و نشاط جنبش پیپ‌سازی امروزی تا حدی به دلیل همین شاگردی است. طرز فکر در دهه‌های اخیر، تعدادی از منبت‌کاران صنعت‌گر از سراسر جهان – ایالات متحده، یونان، پرتغال، آلمان، ژاپن، لهستان، روسیه – به دانمارک سفر کرده‌اند تا از افرادی مانند تام التانگ، هانس نیلسن یاد بگیرند.

Nanna Ivarsson و دیگران، نه تنها ملزومات صنایع دستی را یاد می‌گیرند، بلکه دید و نگرش خود را برای زیبایی شناسی نیز اصلاح می‌کنند. چنین پدیده‌ای را با ارتباط جهانی اینترنت و رسانه‌های اجتماعی ترکیب کنید و تأثیر طراحی پیپ دانمارکی بر جامعه گسترده‌تر پیپ سازی صنعتگران به وضوح در پیپ‌های سازندگان غیر دانمارکی مشهود است. تمام پیپ‌های دست‌ساز و هنری به نوآوری شکل دهی Sixten بستگی دارد و بسیاری از آن‌ها همچنین نشانه های طراحی ذاتی طراحی پیپ کلاسیک دانمارکی را منعکس می‌کنند.

شما می‌توانید برای تهیه پیپ و ادوات آن به صورت آنلاین در وب سایت فروشگاه پاسارگاد تاباک یا بصورت حضوری آن را تهیه کنید.

 

تاریخچه طراحی پیپ دانمارک

3 دیدگاه دربارهٔ «تاریخچه طراحی پیپ دانمارک»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *